یافتن پست: #792

حضرت@دوست
حضرت@دوست
آخر ای دوست نخواهی پرسید
که دل از دوری رویت چه کشید
سوخت در آتش و خاکستر شد
وعده های تو به دادش نرسید



حضرت@دوست
حضرت@دوست
#ﭘر-ﺳﺘﻮﯼ-ﻣﻬﺎﺟﺮ

چشمم سر کوچه بی ثمر می گردد
بیچاره دلم که در به در می گردد

کُشتی تو مرا و منتظر می مانم
قاتل به محل قتل برمی گردد .


حضرت@دوست
حضرت@دوست
نمیدانم تو را به اندازه ی نفسم دوست دارم

نفسم را به اندازه ی تو ؟


صفحات: 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو