یافتن پست: #یگانه

Zahra
Zahra
سی ویژگی افرادی که کتاب نمی‌خوانند:

1-مستعد پذیرش شایعات هستند؛
2-حرف های تکراری می زنند؛
3-دایره ی واژگان آنها بسیار محدود است؛
4-خود را نمی شناسند؛
5-با هیجان و احساس زندگی می کنند؛
6-بخش استدلالی ذهن آنها تقریباً تعطیل است؛
7-استعداد پوپولیست شدن را پیدا می کنند؛
8-قوای عقلی آنها پرورش نیافته است؛
9-بر آنچه می گویند خیلی کنترل ندارند؛
10-گوش کردن به دیگران را نمی آموزند؛
11-غلظت یادگیری آنها به شدت کاهش می یابد؛
12-اهمیت متفاوت بودن انسانها را کشف نمی کنند؛
13-مغز، حالت سولفاته پیدا می کند؛
14-خیلی راحت تحت تأثیر تبلیغات قرار می گیرند؛
15-فرصت فکر کردن در زندگی را از دست می دهند؛
16-با واژه «انتقاد» بیگانه اند؛
17-زمینه های تداوم اقتدارگرایی را فراهم می آورند؛
18-حرف های نسنجیده زیاد می زنند؛
19-منافع خود را به خوبی تشخیص نمی دهند؛
20-با واژه «مشورت» ناآشنا هستند؛
21-حکومت ها را خوشحال می کنند؛
22-باعث می شوند که نظام حزبی در یک کشور شکل نگیرد؛
23-زود عصبانی می شوند؛
24-از حقوق شهروندی خود و دیگران ناآگاه هستند؛
25-برای رشد فکری و شخصیتی، احساس نیاز نمی کنند؛

خانوم اِچ
خانوم اِچ
وه چه بیگانه گذشتی نه سلامی نه کلامی
نه نگاهی به نویدینه امیدی به پیامی🙄🖐️

«همیشه روزهایی هست که انسان در آن کسانی را که دوست داشت، بیگانه می‌یابد!»


- آلبر كامو

اونایی که امتحاناتشون حضوری نیست خواستم بگم دلتون بسوزه کفن و دفن ما رایگانه😌😂

یاس
یاس
[لینک]




شبکه هییت انلاین ترافیکش رایگانه
فرصت خوبیه برا خلوت کردن دور از همه




پ.ن:من هیچ جوره نمیشه بهره ببرم به جا منم دعا کنید :هعی

حضرت@دوست
حضرت@دوست
شبنم سینه
از مشت غبار ما صد ناله برانگیزی
نزدیک تر از جانی با خوی کم آمیزی

در موج صبا پنهان دزدیده بباغ آئی
در بوی گل آمیزی با غنچه در آویزی

مغرب ز تو بیگانه مشرق همه افسانه
وقت است که در عالم نقش دگر انگیزی

آنکس که بسر دارد سودای جهانگیری
تسکین جنونش کن با نشتر چنگیزی

من بنده بی قیدم شاید که گریزم باز
این طره پیچان را در گردنم آویزی

جز ناله نمی دانم گویند غزل خوانم
این چیست که چون شبنم بر سینهٔ من ریزی


حضرت@دوست
حضرت@دوست
سوز دل

ساقی بده پیمانه ای ز آن می که بی خویشم کند
بر حسن شور انگیز تو عاشق تر از پیشم کند
سوزد مرا سازد مرا در آتش اندازد مرا
وز من رها سازد مرا بیگانه از خویشم کند

حضرت@دوست
حضرت@دوست
سر زلف تو چنین مشک تر آورده به شهر
ای حریفان ز ختن مشک نخواهید خطاست

من گرفتار سیه چردهٔ شوخی شده ام
که بمن دشمن و با مردم بیگانه صفاست

یوسف از مصر سفر کرد و بدینجا آمد
گو به یعقوب که فرزند تو در خانهٔ ماست

روزی آیم به سر کوی تو و جان بدهم
تا بگویند که این کشتهٔ آن ماه لقاست

زود باشد که سراغ من دل گمشده را
از همه شهر بگیرند، صبوحی به کجاست


صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو