یافتن پست: #گیسو

حضرت@دوست
حضرت@دوست


نمی دانم چه چیزی بود
در گیسوانت
باد بود که دیوانه وار می وزید
یا شاید چشمانم آنگونه می دید
هر حالت گیسوانت را
دوست داشتم

حضرت@دوست
حضرت@دوست
مرا گیسوی زیبای تو دل برد ..


حضرت@دوست
حضرت@دوست
ز عشقت سوختم ای جان کجایی


تو که نازنده بالا دلربایی؛ تو که بی سرمه چشمون سرمه سایی
تو که مشکین دو گیسو در قفایی

به مو گویی که سرگردون چرایی؟

حضرت@دوست
حضرت@دوست

کشیدم در بَرَت ناگاه و شد در تابِ گیسویت
نهادم بر لبت لب را و جان و دل فِدا کردم

حضرت@دوست
حضرت@دوست
هر چه شد انبوه تر گیسوی تو/
می شود اندوه تر، اندوهِ من


حضرت@دوست
حضرت@دوست
دل شوریده


یک عمر دلم بسته به گیسوی کمند
او با رقبای من خوش است وخرسند

گفتم که دلم ز جور توگشت کباب
گفتا که دل کباب تو را سیخی چند؟!!


حضرت@دوست
حضرت@دوست

گر غالیه خوش بو شد، در گیسوی او پیچید
ور وَسمه کمانکش گشت، در ابروی او پیوست

حضرت@دوست
حضرت@دوست
در حلقه گیسوی خم اندر خم تو
از گمشده ام نشانه ای می گیرم


حضرت@دوست
حضرت@دوست

گیسوی شب راگشودم دورشمع کلبه افروزش
پرزنان پروانه سان گشتم به دورشمع سیمایش

حضرت@دوست
حضرت@دوست
کشیدم در بَرَت ناگاه و شد در تابِ گیسویت

نهادم بر لبت لب را و جان و دل فِدا کردم


حضرت@دوست
حضرت@دوست
فریبِ چشمِ جادویت

مدامم مست می‌دارد نسیمِ جَعدِ گیسویت

خرابم می‌کند هر دَم، فریبِ چشمِ جادویت

حضرت@دوست
حضرت@دوست
من و بادِ صبا مِسکین دو سرگردانِ بی‌حاصل

من از افسونِ چشمت مست و او از بویِ گیسویت

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
ژولیده زلف فتنه خو، مخمور چشم کینه جو
موها پریشان کرده او، خونها چکان از هر طرف

جانها و دلها چون خسی در راهش آب هر کسی
می رفت جان و دل بسی گیسوکشان از هر طرف

امیر خسرو دهلوی

صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو