یافتن پست: #کربلا

هادی
هادی
باشه نمیام ولی یادت بمونه
کربلات انگار مالِ از ما بهترونه



خانوم اِچ
خانوم اِچ
چی میشد منم میرفتم کربلا ....{-149-}


خانوم اِچ
خانوم اِچ
ارمنیا میان در خونت بس که تو دردا رو دوا کردی
هر چی گره به کارمون افتاد با دستای بریده وا کردی
فقط تویی که پرچمت قده پرچم شاه کربلا بالاست
ما کی باشیم وقتی به تو ارباب میگه بنفسی انت یا عباس
می نابم اباالفضله
علمدار اربابم اباالفضله♥
:زهرا

خانوم اِچ
خانوم اِچ
اومد بالای سر علی اکبرش، چه اومدنی؟ اول رسید بالا سر علی لشکر کنار رفتند. وقتی حسین اومد حسینم می تونستند محاصره کنند بکشند اما این کار رو نکردند فقط برای اینکه دل امام حسین رو بسوزونند. یه روایت برات بگم: بعد از شهادت علی اکبر در ناسخ التواریخ اومده: بعد از شهادت علی اکبر طفلی از سراپرده بیرون اومد، یه بچه ای فهمید علی اکبر به شهادت رسیده، دوید طرف میدان، یه جوری داشت طرف علی اکبر می اومد، همه ی بدنش می لرزید، دو تا گوشواره داشت،داشت می اومد طرف علی اکبر، هانی بن قیس بهش حمله کرد، تو راه با شمشیر زدش، بچه رو از پا درآورد، یعنی بعضی ها برا تفریح اومدند کربلا. گفتند: بچه رو چکار داری؟ با خنده رفت،بچه رو زد، بچه روی زمین افتاد،حالا حسین بالا سر علی اکبر، بایدم بخندند،بایدم هلهله کنند.:زهرا


خانوم اِچ
خانوم اِچ
آی جَوونا،یا روضه ی علی اکبر نمیگیره،یه حجابی رو دلهاتون می افته، یا اگه حجاب کنار بره، واویلا میشه،عموش بود،باباش بود،پشت لبش هنوز سبز نشده بود،تو منزلش روی بام خانه اش آتشی روشن می کردند، از چوب مخصوصی که سنگین بود و دیر هم تمام می شد، برای چی؟ برای اینکه هرکسی هر گرسنه ای ، هر بیچارهای، از مدینه وارد می شد، نگاه می کرد نور کجاست، می رفت در ِ خانه ی علی اکبر، در باز بود،سر سفره می نشست، غلام ها بیست و چهار ساعته، سر سفره مشغول پذیرایی بودند، گرسنه کسی از مدینه خارج نمی شد. آقا ماهم گرسنه ایم. به ما معرفت بده آقاجان، یا علی اکبر. جوونها بیایید امشب عهد ببندیم علی اکبری زندگی کنیم. چشم به هم بگذاریم عمر می گذره. قدر بدونید جوانی رو، ان شا الله یه چنین جمعی رو کربلا، پایین پا، ولی روضه ی علی اکبر نمیشه خوند.آی جوونها می خواستید از در خونه بیایید بیرون باباتون چی گفت وقتی می خواستید بیایید بیرون؟ خودت رو ببوش سرما نخوری؟ مراقب خودت باش، کی میای؟نگرانه..حسین داشت می دید پسرش طرف دشمن رفت، همه شمشیرهارو بالا گرفتند، می چرخونند:زهرا


خانوم اِچ
خانوم اِچ
آخ جون عکس باز شد:لاو
.
.
.
بر گوش جانم میرسد آوای زنگ قافله
این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله
:(:گل

خانوم اِچ
خانوم اِچ
۱۹تا جاخالی دارم
چی بزنم:(
؟؟؟؟

fatme
fatme
هی خدا

S_D_H
S_D_H
امشب حتما از ارباب بی کفن بخواهید که امسال راه کربلا برایمان باز شود
بی کربلایی سخت آزارمان میدهد
امان از دل زینب...



صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو