یافتن پست: #چای

رها
رها
یه مکالمه ی طولانی با یه دوست نسبتا قدیمی چقد میتونه دلچسب باشه :x

یاس
یاس
امام صادق (عليه السّلام) مي‌فرمايد: «ما في الأعمال شيء احبّ الي الله من الزراعة و ما بعث الله نبياً الا زارعاً الا ادريس فانه كان خيّاطاً»[5].

هيچ كاري نزد خداوند محبوب‌تر از زراعت نيست, تمام پيامبران خدا كشاورز بودند مگر ادريس كه خياط بود.


دیگه ببین اونی که چایی میکاره چه اجر و جایگاه نیکویی داره -خوبم-






تا اخرین قطره چایی را سر می کشد :رفتن

رها
رها
هوای بارونی... بوی دود هیزم... چایی لب آتیش.. یه آهنگ قشنگ..
کافیه دیگه برای یه حال خوب :x❤️

?
?
۲۸ ساعت تب و لرزم قطع نمیشه

یاس
یاس
تو که کلی رخت با دست تو حیاط نشستی
اخرین لباس که اویزیون کردی
یهو بند رخت پاره شه همه لباس ها بیفتن زمین
تا عشق و عاشقی یادت بره :گگگ
و دوباره لباس ها را از نو می شورد :هعی

Elham
Elham 👩‍👧‍👦
مامانم: دیگه بزرگ و عاقل شدی وقتشه بری سرِ خونه زندگیِ خودت من:

مهاجر
مهاجر
سن یاریمین قاصدی سن
ایلن سنه چای دئمیشم

خیالینی گوندریب دیر
بسکی من آخ ، وای دئمیشم

آخ گئجه لَر یاتمامیشام
من سنه لای ، لای دئمیشم

سن یاتالی ، من گوزومه
اولدوزلاری سای دئمیشم

هر کس سنه اولدوز دییه
اوزوم سنه آی دئمیشم

سننن سورا ، حیاته من
شیرین دئسه ، زای دئمیشم

هر گوزلدن بیر گول آلیب
سن گوزه له پای دئمیشم

سنین گون تک باتماغیوی
آی باتانا تای دئمیشم

ایندی یایا قیش دئییرم
سابق قیشا ، یای دئمیشم

گاه توییوی یاده سالیب
من دلی ، نای نای دئمیشم

سونرا گئنه یاسه باتیب
آغلاری های های دئمیشم

عمره سورن من قره گون
آخ دئمیشم ، وای دئمیشم
شهریار

رها
رها
تا مسواک میزنم، معده ی احمقم تازه میفهمه ک گشنه س :/

aliaga
aliaga
هر موقع از زندگی ناامید شدی به این فکر کن که در آشپزخونه چیزی بنام قوری هست، که داخلش معجون جاودانگی‌ای بنام چایی هست، برو یه لیوان ازش بریز، بخور لذت ببر و با فراغ بال به ادامه زندگی‌ت بپرداز.

رها
رها
میگه :

باده نی در هر سری شر می‌کند..
آنچنان را آنچنان تر می‌کند...

گر خورد عاقل، نکوفر می‌شود!
ور خورد بدخوی بدتر می‌شود...

لیک چون اغلب بدند و ناپسند..
بر همه می را محرم کرده اند...

حکم غالب راست،چونکه اغلب بدند!
تیغ را از دست رهزن بستدند...



پ. ن:یجا هم از مولانا می‌پرسند که آیا می حرام است و در جواب می‌گوید :تا که خورد؟!!

Tasnim
Tasnim
دیشب خواب دیدم با همین حال بد جسمیم رفتم توو یه موکب توو راه کربلا دارم کار میکنم و چای و غذا میدم دست مردم.

ماریا
ماریا
بفرمایید چای در کنار لوکوم میوه....
در یک هوای بارانی و زیبااااااااااا
{-57-}{-143-}

aliaga
aliaga
:عینک:چای

خانوم میم
خانوم میم
کاش این خونه رو داشتم تو حوضش وضو می گرفتم :هعی

aliaga
aliaga
نماز میخونید؟؟؟؟:فکر

صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو