Tasnim
خدایا
از عمر دامادهای من بکاه بر عمر دخترانم بیفزا
مهاجر
حالا این زورم میگرفت یارو هنوز موهای صورتش درنیومده با زنش اومده بود حرم عشق و حال میکرد
اون موقع من بااین همه کمالات و جمالات و تحصیلات و خدمت رفته و گرم و سرد روزگار چشیده
باید با رفیق ریشوی خودم برم حرم
Tasnim
اون مامانی که جایزه دارو خوردن به فسقل بستنی میده کیه؟
جانم❤
و گریه، چه نعمتی است واقعا
برای کسی که قلبی دارد.
هادی
خيلی ببار ابر! كه دائم
از تربتم درخـت برويد
اين آرزوی اول من بود
از آرزو به بعد چه بودم؟!
كبريتِ نيمسوخـتهای كه
در حسرتِ درخت شدن بود
اینجا هم شکلک ۱۵ همونه
خو حالا یه ذره انعطاف پذیر باشیم هم خوبه ها.
نوری واقعا چی دید که به اینا زن داد
وا: