یافتن پست: #نام

Tasnim
Tasnim
از بین ساعتهای روز عاشق بین الطلوعینم
یه ربع نماز و مسواک
یه ربع نرمش و حرکات کششی
یه ربع مطالعه ی فعال
یه ربع نوشتن برنامه اون روز

یک سساعت اول روزمو اینجوری پر میکنم و حالشو میبرم
اگه بتونم توو این یک ساعت به گوشی دست نزنم عالی میشه

fatme
fatme
با آدمای نامهربون مهربون باش
اونا بیشتر از هر چیزی بهش نیاز دارن...!

استامینوفن ۳۲۵
استامینوفن ۳۲۵
ساعت تقریباً ۴ شد.

마흐디에
마흐디에
موقعیت: چهار روز مانده تا کنکور


마흐디에
마흐디에
ولی ازدواج خیلی چیز ترسناکیه ها
فکر کن بعد به جشن پرشور و شادی، قراره بری با یه مرد غربیه تو یه خونه زندگی کنی.
اونم تنهایی{-76-}.

محمّد
محمّد
از ساعت ۸ صبح رفتم تو صف داروخونه های متفاوت برای گرفتن دارو
هر کدوم یک ساعت و نیم تو صف بودیم وقتی نوبتمون میشد میگفت یه قلمو نداریم
میگم خب اونا که داری بده برم اون یه قلمو جی دیکه بگیرم میگفتن نمیشه نسخه میسوزه
از برکات نسخه الکترونیک
خیلی راحته که برنامه اش رو طوری بنویسن بشه اقلامی رو که خریدی فقط خط بزنن و بشه بقیه اش رو جای دیکه گرفت
نمی دونم چرا این کارو نمی کنن
آخرین داروخونه ای که داروهای شیمی درمانی رو داشت تونستم همه رو با هم گیر بیارم
از دفعه بعدی به دکتر میگم برای هر قلم دارو یه نسخه ثبت کنه که نهایتا دو تا داروخونه برم
با این نوناشون

خانوم میم
خانوم میم
به مناسبت روز بزرگداشت شاعر عاشقانه ترین ابیات فارسی ، سعدی شیرازی ، یک بیت از اشعارشو تو دیدگاه بنویسید🌱🙂


نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم
همه بر سر زبانند و تـــو در میان جــــانی...

Elham
Elham 👩‍👧‍👦
خدایی مو نمیزنه باهاش مگه ن:اکلیلی البته دخدرمون خیلی خوشگل تره @_hedieh_


g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
تغییر قرار نیست آسون باشه؛ معنیش اینه که ریشه هاتو در بیاری
و توی خاکی بکاری که بتونن عمیق تر رشد کنن!
اولش سخته، اما بعدش بهترین اتفاق میافته!

Elham
Elham 👩‍👧‍👦

قدر نمدانین ک:هعی

محمّد
محمّد
برای امنیت سعی کنید یه حساب داشته باشید که هیچ کارتی بهش وصل نباشه و فقط از همراه بانک بهش دسترسی داشته باشید
پولاتونو بذارید تو اون حساب و فقط اونقدری که لازم میشه تو کارت نگه دارید
این طوری خیالتون راحته که در صورت لو رفتن اطلاعات کارت پول هاتون محفوظ می مونه


خانوم میم
خانوم میم
یه جوری دلم می خواد برای یه مدت طولانی از دنیای مجازی بگیرم

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
هادی کاش اینجا گزینه داشت بنام بستن کامنت خیلی واجبه خب ....

محمّد
محمّد
اول صبح یکیو ببینی که حالت به هم می خوره ازش :|

مهاجر
مهاجر
حالا این زورم میگرفت یارو هنوز موهای صورتش درنیومده با زنش اومده بود حرم عشق و حال میکرد
اون موقع من بااین همه کمالات و جمالات و تحصیلات و خدمت رفته و گرم و سرد روزگار چشیده
باید با رفیق ریشوی خودم برم حرم

صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو