عطی
بــه خـــامـــوشــی مـــا منــگــر کـــه مــــا خــــود معـــدن رازیـــم . . .
فــلک بـشـکـسـتـه بــــال مـــــا وگـــــرنــــه اهـــــل پــــروازیـــــــم . . .
reihane
در پیله تا به کی بر خویشتن تنی
پرسیـد کـرم را مـرغ از فروتنی
تا چنـد منـزوی در کـنج خلـوتی
دربسـته تا به کی در محبس تنی
در فکر رستنـم ـ پاسخ بداد کرم ـ
خلوت نشسته ام زین روی منحنی
هم سال های من پروانـگان شدند
جستند از این قفس،گشتند دیدنی
در حبس و خلوتم تا وارهم به مرگ
یا پـــــر بر آورم بهـر پریـــدنی
اینک تو را چه شد کای مرغ خانگی!
کوشش نمی کنی،پری نمی زنی؟
نیما یوشیج
Ibrahim³¹³
^اللّٰهم أَنتَ عُدَّتى إنْ حَزِنْتُ ...
خدایا بین غصہ ها ، تو پناه منـی😌^^
سید ایلیا
فقیـری به ثروتمنـدی گفت:
اگر من در خانه تو بمیرم
با من چه میکنی؟ ثروتمند
گفت تو را کفن میکنم و به
گور میسپارم
فقیر گفت امروز که هنوز
زندهام مرا پیراهن بپوشان
و چـون مُردم، بی کفن مرا
به خاک بسپار...!!!
تا زندهایم قدر یکدیگر را
بدانیم. زمان مردن جابهجا
کردن کوهها همتاثیر ندارد.
سید ایلیا
تنهــا بهــانه ے نمنـاڪ
باغــچه است
براے عطـر پاشیــدن و نازیــدن...
و تــو
تنهـا بهــانه ے زیبـاے منــی
براے خنــدیدن ....
سید ایلیا
کینه و دشمنـی ها را کنار بگذاریم
روزی می آید که دلمان برای زمانهای
کنار هم بودن تنگ می شود
زندگــی ناجوانمردانه کوتاه است.
سید ایلیا
ثانیه هایی را که در آن هستید قدر بدانید.
نگذاریم لحظه های ارزشمنـــــــــد زندگی با غم سپری گردد.
سکوت شب
این طرف مشتی صدف ،آنجا کمی گل ریخته
موج،ماهــی های عاشق را به ساحل ریخته
بعد از این در جام ما تصویر ابر تیره است
بعد از این در جــــام دریا ماه کامل ریخته
مرگ حق دارد که از ما روی برگردانده است
زندگـــی در کـــام ما زهــــر هلاهل ریختـــه
هر چه دام افکندم آهوها گریزان تر شدند
حال، صدها دام دیگـــر در مقـــــابل ریخته
هیچ راهی جز به دام افتادن صیاد نیست
هر کجـــا پا میگذارم دامنـــــی دل ریخته
عارفـــی از نیمه راه تحیـــــر بازگشت
گفت ،خون عاشقان منزل به منزل ریخته
فاضل نظری