لیلی به قصه خود بازگرد اینجا مجنون با همه لیلی ها محرم هست
#بجز لیلی خودش#

تا خون دل مجنون از دیده نپالاید
ترسم نکند لیلی هرگز به وفا میلی

نقش مویت دیدم و نقش دلم بر آب شد
خال رویت دیدم و این دیده ها پر آب شد
در تمنای وصالت جان شیرین بسپرم
جان من؛ فرهاد تو کی از غمت در خواب شد؟
یک دمی این مردم دیده ز خون عاری مباد
طرد گشتن از بر جانان به عشق آداب شد
تا به کی مجنون و شبگرد از فراق روی تو
این سپرده دل به بحر عشق تو غرقاب شد
رنگ رویا داری و همزاد عشقی و مهی
دل ربودی چون که دانی دل دگر نایاب شد
دل فریبی کردی و با این همه دل برده ای
نقش خاک خسته هم امشب دگر بر آب شد



دانلود موزیک

مجنون به ریگِ بادیه غم های خود شمرد
یادِ زمانه ای که غمِ دل حساب داشت...


دانلود موزیک

از برای امتحان چندی مرا دیوانه کن
گر به از مجنون نباشم باز عاقل کن مرا

به مجنون زین چه ناخوشتر؟ که دور آسمان اورا
گذارد اینقدر کز مرگ لیلی با خبر گردد؟


دانلود موزیک

﴿انّ فی ذلک لآیات لکلّ صبّار شکور
صبر وسیله آگاهی و شناخت است
#چنانکه-استاد-فریدون-مشیری-میفرماید .......

شنیدم #مصرعی-شیوا,

که شیرین بود #مضمونش!

منم #مجنون آن #لیلا که

صدلیلاست #مجنونش!

غم #عشق تورانازم،

چنان درسینه #رخت افکند

که غم های #دگررا کرد

از این خانه #بیرونش

نسیم صبح اگر یابی، گذر بر منزل لیلی
بپرسی از من مجنون، دل رنجور شیدا را

کوکب لیلی نرود بر ملا
موکب مجنون چه کند بر علن

برق یمانی بجست باد بهاری بخاست
طاقت مجنون برفت خیمهٔ لیلی کجاست

خوشا آنانکه هر از بر ندانند
نه حرفی وانویسند و نه خوانند
چو مجنون سر نهند اندر بیابان
ازین گو گل روند آهو چرانند

ابر اگر در وادی ليلی نبـــارد، گو مبــار

دامن صحـــرا هنوز از گــــريه یِ مجنون، تر است

هر که را دیدیم، از مجنون و عشقش قصه گفت

کاش می گفتند در این ره، چه بر لیلا گذشت