یافتن پست: #مجنون

هادی
هادی
از غم دوست در این میکده فریاد کشم

دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم

داد و بیداد که در محفل ما، رندی نیست

که برش شکوه برم،‌ داد ز بیداد کشم

شادیم داد، غمم داد و جفا داد و وفا

با صفا منت آن را که به من داد کشم

عاشقم، عاشق روی تو، نه چیز دگری

بار هجران و وصالت به دل شاد کشم

در غمت ای گل وحشی من، ای خسرو من

جور مجنون ببرم، تیشه فرهاد کشم

مردم از زندگی بی‌تو که با من هستی

طرفه سری‌ست که باید بر استاد کشم

سال‌ها می‌گذرد، حادثه‌ها می‌آید

انتظار فرج از نیمه ‌خرداد کشم

شعر از امام خمینی هست

خانوم اِچ
خانوم اِچ



-عشقم-

عطی
عطی
مجنون که می شوی لیلی شدن را کم می آورم…
آوای دلت را با کدامین ساز عاشقی می شود نواخت…؟
بند بند وجودم تار می شود… دلم به لرزه می افتد…
لیلی شده ام…؟؟

DRAGON
DRAGON
گاه لیلا گاه مجنون میکند

ˢʰᵃᵖᵃʳᵃᵏ
ˢʰᵃᵖᵃʳᵃᵏ
بسم الله الرحمن الرحیم ؛
اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّهِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِى الاَمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِىُّ یا عَلِىُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانى فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانى فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِب الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرینَ ؛

wolf
wolf
مرا بازیچه ی خود ساخت چون موسی که دریا را
فراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسی را…

نسیم مست وقتی بوی گُل می داد حس کردم
که این دیوانه پرپر می کند یک روز گل ها را…

"خیانت قصه ی تلخی است اما از که می نالم؟
خودم پرورده بودم در حواریون یهودا را …

خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست
چه آسان ننگ می خوانند نیرنگ زلیخا را…

کسی را تاب دیدار سر زلف پریشان نیست
چرا آشفته می خواهی خدایا خاطر ما را…

نمی دانم چه نفرینی گریبانگیر مجنون است
که وحشی می کند چشمانش آهوهای صحرا را…

چه خواهد کرد با ما عشق؟ پرسیدیم و خندیدی
فقط با پاسخت پیچیده تر کردی معما را …



هادی
هادی

قصه ی رنگ پریده سروده نیما یوشیج
هنوز همشو نخوندم ولی جذاب بود میذارم دیدگاه اول که خودمم بخونم شمام بخونید

حضرت@دوست
حضرت@دوست
رخ بنما عالمی مجنون توست


حضرت@دوست
حضرت@دوست
وشقایق

سالها در پی هم می گذرند همچون آب زلال جاری در رود زیر درخت بید مجنون ...
لحظه ها همان ثانیه های همیشگی ....
رود همان بستر آرام همیشگی ...
تنها تغییر دلنشین این تابلو ساده
بالندگی باشکوه درخت بید مجنون است
.
آره.....!!!
من همان بید مجنونم در امتداد سالها
هر بهار جوانه میزنم با امید
و هر خزان عریان می شوم از فراقت
و آنچه پا برجایم می کنم یاد عشق است

همچون جرعه جرعه نگاه شیرینی بر تنه تنهایی هایم .
وتمام خاطراتم مجموعه خزان جوانه های یاد توست.

تقدیم به دلهای عاشق

fatme
fatme
@delaram97
اها اهای مو مشکی جان
میدونی خیلی عشقیا
خرابمون نکنی نفس
ازم تو دست نکش بیا
شاه تموم لیلیا
خوب منو مجنون کردیا

حضرت@دوست
حضرت@دوست
گنه از جانب خار نیست اگر مجنون است ..
گوشه چشم تو{{-35-}}نگذاشت که عاقل باشم


صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو