ali
تعریف دیگری برای عشق نمیابم!
جز اینکه باهم باشیم؛
خسته و ناتوان ولی باهم؛
ساکت و آرام و شکست خورده ولی باهم.
محمّد
از ساعت ۸ صبح رفتم تو صف داروخونه های متفاوت برای گرفتن دارو
هر کدوم یک ساعت و نیم تو صف بودیم وقتی نوبتمون میشد میگفت یه قلمو نداریم
میگم خب اونا که داری بده برم اون یه قلمو جی دیکه بگیرم میگفتن نمیشه نسخه میسوزه
از برکات نسخه الکترونیک
خیلی راحته که برنامه اش رو طوری بنویسن بشه اقلامی رو که خریدی فقط خط بزنن و بشه بقیه اش رو جای دیکه گرفت
نمی دونم چرا این کارو نمی کنن
آخرین داروخونه ای که داروهای شیمی درمانی رو داشت تونستم همه رو با هم گیر بیارم
از دفعه بعدی به دکتر میگم برای هر قلم دارو یه نسخه ثبت کنه که نهایتا دو تا داروخونه برم
با این نوناشون
خانوم میم
می گه وقتی خوابت نمی بره یکی داره بهت فکر می کنه
بابا من دارم از خستگی می میرم دارم از بی خوابی میمیرم
الان چه وقت فکر کردنه اخه
سلام خیلی ممنونم علی آقا تشکر خیلی لطف کردی قارداش❤️❤️❤️
قربانت کاری نکردم که
فقت ۸۰۰ تومن هزینه کردم ک ۵۰۰ تومنشو برگردون ب حسابم
باش حتما