یافتن پست: #فلج

LOEY♡
LOEY♡
میخواهی بروی؟
خب برو…
انتظار مرا وحشتی نیست
شبهای بی قراری را هیچ وقت پایانی نخواهد بود
برو…
برای چه ایستاده ایی؟
به جان سپردن کدامین احساس لبخند میزنی؟
برو..
تردید نکن
نفس های آخر است
نترس برو…
احساسم اگر نمیرد بی شک مابقی روزهای بودنش را

بر روی صندلی چرخدار بی تفاوتی خواهد نشست
برو…
یک احساس فلج تهدیدی برای رفتنت نخواهد بود
پس راحت برو
مسافری در راه انتظارت را میکشد
طفلک چه میداند که روحش سلاخی خواهد شد
برو…
فقط برو…..

wolf
wolf
ما را مثل عقرب بار آورده‌اند؛ مثل عقرب!

ما مردم صبح که سر از بالین ورمی داریم تا شب که سر مرگمان را می‌گذاریم، مدام همدیگر را می‌گزیم. بخیلیم؛ بخیل! خوشمان می‌آید که سر راه دیگران سنگ بیندازیم؛ خوشمان می‌آید که دیگران را خوار و فلج ببینیم.

اگر دیگری یک لقمه نان داشته باشد که سق بزند، مثل این است که گوشت تن ما را می‌جود. تنگ نظریم ما مردم.
تنگ نظر و بخیل. بخیل و بدخواه.
وقتی می‌بینیم دیگری سر گرسنه زمین می‌گذارد، انگار خیال ما راحت تر است.
وقتی می‌بینیم کسی محتاج است، اگر هم به او کمک کنیم، باز هم مایه خاطر جمعی ما هست.
انگار که از سرپا بودن همدیگر بیم داریم!




فقط خدا
فقط خدا
سلاملکـــــــــــــــــــم:سلام
خوبید؟خوشید؟سلامتید؟

اینم از شمع شب یلدای خودم ساز :دامن{-2-}{-115-}{-120-}





سید ایلیا
سید ایلیا
ترکیه از مهاجرم شانس نیاورد، پولدارامون میرن اروپا، دانشمندامون میرن آمریکا، خل و چلا و فلج مغزیامون میرن ترکیه!

wolf
wolf
دلم میخاد برم یه جا گم و گور شم ....:قهقهه

LOEY♡
LOEY♡
{-41-}

ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
من دستم فلج شد بیاد بقیه شکلکا رو یکی دیگه بنویسه:خمیازه

ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ






دوستان بنظرتون کد اینا چی باشه بهتره؟؟؟:هوم

فقط خدا
فقط خدا
واااااااااااااای:فرار
هیش کاری نکردم:فرار
یه ساعت فرصت دارم:فرار
:گگگ:گگگ:گگگ:گگگ

زهرا
زهرا
{-38-} {-58-}

حلما
حلما
فقط یک بار حس کردم یک نفر درکم کرد...
تازه با ربه‌کا به هم زده بودم و حالم خیلی بد بود.
توی کافه نشسته بودم که دختر پیشخدمت به من گفت چقدر به‌هم‌ریخته‌ام...
ماجرای دعوا با ربه‌کا و جدا شدنمان را برایش تعریف کردم.
و او در جواب به من نگفت همه درد دارند،
نگفت باید شرمنده باشم که چنین چیزی اذیتم می‌کند،
نگفت جنبه‌ی مثبت زندگی را ببین،
نگفت که تقصیر خودم است،
بحث مارکوس، نقاش فلج سر کوچه‌ی آگوستین را پیش نکشید،
فقط چهره‌اش را در هم کشید و گفت: «آخ...»
همین.
انگار خوب می‌فهمید که همین درد ساده و پیش‌پا‌افتاده چقدر دارد آزارم می‌دهد...
تنها باری که حس کردم کسی درکم کرد، همان یک بار بود.
همان یک بار...

فقط خدا
فقط خدا
:حلما

هادی
هادی

گرچه او هرگز نمی گیرد ز حال ما خبر

درد او هر شب خبر گیرد ز سر تا پای ما

فقط خدا
فقط خدا
یه لحظه شیطون اومد سراغم:|
گفت پاشو برو دندون پزشکی ببین چ مرگه...
منم خام حرفاش شدم.بلند شدم سرپا رفتم سمت مامان بابام.
همین که خواستم بگم بریم شیطونو لعععععنت کردم و برگشتم نشستم سرجام:|

والا ...آدم باید شیطونو لعنت کنه بزنه تو دهنش{-93-}{-181-}

شرکت هوشمندسازان
شرکت هوشمندسازان
یه "فلج قطع نخاعى" از خواب كه بيدار میشه منتظره يک نفر بيدار بشه، با خجالت ببرتش دستشويى و حمام و كاراى ديگه شو انجام بده...
ميدونى آرزوش چيه؟ فقط يكبار ديگه خودش بتونه راه بره و كاراشو انجام بده...

يه "نابينا" از خواب كه بيدار ميشه، روشنايى رو نميبينه، خورشيد و نميبينه،صبح رو نميبينه.

ميدونى آرزوش چيه؟ فقط يكبار فقط يك روز بتونه نزديكان و عزيزاش و آسمون و زندگى رو با چشماش ببينه...

يه بيمار "سرطانى" دلش ميخواد خوب بشه و بدون شيمى درمانى و مسكن هاى قوى زندگى كنه و درد نكشه...

يه "كر و لال" آرزوشه بشنوه و بتونه با زبونش حرف بزنه...

يه "بيمار تنفسى" دلش ميخواد امروز رو بتونه بدون كپسول اكسيژن نفس بكشه...

يه معتاد در عذاب آرزوى بيست و چهار ساعت پاكى رو داره...

الآن مشكلت چيه دوست من؟

دستتو ببر بالا و از ته قلبت شكرگزارى كن
که از قدیم گفتن
شکر نعمت نعمتت افزون کند
کفر نعمت از کفت بیرون کند

ﺧﺪﺍﯾﺎ!
ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺗﺸﮑﺮ!
ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺩﯼ ﺗﻔﮑﺮ!
ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺗذکر
که
ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﻧﻌﻤﺖ!
ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﺣﮑﻤﺖ!
ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺕ ﻋﺒﺮﺕ ﺍﺳﺖ [ لینک]




صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو