یافتن پست: #عصبانی
حسام
تلنگر به خودم
🚩 فقط ۱۰ ثانیه تصور کنید که دارید آلوچه می‌خورید، ببینید دهنتون چقدر بزاق ترشح میکنه.
وقتی ۱٠ ثانیه فکرکردن به آلوچه این‌قدر در بدن ما واکنش ایجاد میکنه، اونوقت ۱۰ دقیقه تمرکز روی اتفاقات و مسائل منفی و ساعت‌ها استرس و عصبانیت چه تاثیر ویرانگری روی جسم و روح ما می‌ذاره.
مثال آلوچه یادت بمونه، تا افکار منفی اومد تو سرت، بدون که اگه تا ۲۰ ثانیه ادامه‌شون بدی دیگه داری تیشه به ریشه زندگی‌ات می‌زنی.
🚩 فقط ۱۰ ثانیه تصور کنید که دارید آلوچه می‌خورید، ببینید دهنتون چقدر بزاق ترشح میکنه.
وقتی ۱٠ ثانیه فکرکردن به آلوچه این‌قدر در بدن ما واکنش ایجاد میکنه، اونوقت ۱۰ دقیقه تمرکز روی اتفاقات و مسائل منفی و ساعت‌ها استرس و عصبانیت چه تاثیر ویرانگری روی جسم و روح ما می‌ذاره.
مثال آلوچه یادت بمونه، تا افکار منفی اومد تو سرت، بدون که اگه تا ۲۰ ثانیه ادامه‌شون بدی دیگه داری تیشه به ریشه زندگی‌ات می‌زنی.
g.h.o.l.a.m.a.l.i
یکی از ویژگی های عجیب خانوما :
وقتی عصبانی میشن به مدت ۴ ساعت با سرعت نور حرف میزنن !
آخر سر پاشونو میندازن رو اون یکی پاشون میگن :
دهنمو باز نکن ،
بزار ساکت بمونم بهتره
وقتی عصبانی میشن به مدت ۴ ساعت با سرعت نور حرف میزنن !
آخر سر پاشونو میندازن رو اون یکی پاشون میگن :
دهنمو باز نکن ،
بزار ساکت بمونم بهتره
...
#زنگ_تفکر
چقد این روزا زیاد میشنوم که آدما میگن بیش از حد به کسی ارزش دادن اشتباهه
چرا یه آدم باید فکر کنه که به کسی بیش از حد ارزش قائل شده؟
حد و اندازه رو چجوری تعیین کرده؟
و چیشده که حس کرده بیش از حد بوده؟
بخاطر رفتار اون آدم؟
به آدمی که ارزشمندی خودشو نادیده میگیره کلی ارزش هم قائل باشی باز احساس ارزشمندی نمیکنه و باز خودشو حقیر و کوچیک حس میکنه
پس جریان چیه؟
جریان اینه که وقتی آدمی میگه به فلانی بیش از حد ارزش قائل شدم و پشیمونم و…
یعنی از فلانی
توقع داشته و فلانی توقعشو برآورده نکرده
و الان اون فرد از خودش عصبانیه
وقتی
بی منت و
بی توقع برای کسی ارزش قائل میشی؛ کیف میکنی
بزرگ میشی
بزرگوار میشی
حس خدا بودن و غنی بودن و حامی بودن بهت دست میده
چقد این روزا زیاد میشنوم که آدما میگن بیش از حد به کسی ارزش دادن اشتباهه
چرا یه آدم باید فکر کنه که به کسی بیش از حد ارزش قائل شده؟
حد و اندازه رو چجوری تعیین کرده؟
و چیشده که حس کرده بیش از حد بوده؟
بخاطر رفتار اون آدم؟
به آدمی که ارزشمندی خودشو نادیده میگیره کلی ارزش هم قائل باشی باز احساس ارزشمندی نمیکنه و باز خودشو حقیر و کوچیک حس میکنه
پس جریان چیه؟
جریان اینه که وقتی آدمی میگه به فلانی بیش از حد ارزش قائل شدم و پشیمونم و…
یعنی از فلانی
توقع داشته و فلانی توقعشو برآورده نکرده
و الان اون فرد از خودش عصبانیه
وقتی
بی منت و
بی توقع برای کسی ارزش قائل میشی؛ کیف میکنی
بزرگ میشی
بزرگوار میشی
حس خدا بودن و غنی بودن و حامی بودن بهت دست میده
g.h.o.l.a.m.a.l.i
اگه روزی ی نفر بهت خوبی کرد حالا حتی کوچک ترین خوبی مثلا میگ با اعصبانیت اهای حواست باشه پشت سرت درسته با عصبانیت گفته ولی می خواسته تو رو متوجه پشت سرت کنه جوابش ب تو چه نی ....
من یاد گرفتم جواب معرفت رو با معرفت بدم جواب بدی هم سعی می کنم ندم میگم ولش کن اون ی اشتباهی کرد من ک نباید مثل اون کنم .....
من یاد گرفتم جواب معرفت رو با معرفت بدم جواب بدی هم سعی می کنم ندم میگم ولش کن اون ی اشتباهی کرد من ک نباید مثل اون کنم .....
fatme
اونایی ک میگفتن نریم 13 همشون رفتن
اونوقت مایی ک روزه نمیگیریم ب احترام این روز تو خونه نشستیم😂😂
اونوقت مایی ک روزه نمیگیریم ب احترام این روز تو خونه نشستیم😂😂
.gif ":هق"){kind=icon}
(◍•ᴗ•◍)
صبر تنها عصبانی نشدن نیست.
صبر یعنی اینکه قادر باشید هفت احساس:
تنفر، علاقه، لذت، اضطراب، خشم، غم و ترس
را در خود کنترل، مدیریت و مهار کنید.
صبر یعنی اینکه قادر باشید هفت احساس:
تنفر، علاقه، لذت، اضطراب، خشم، غم و ترس
را در خود کنترل، مدیریت و مهار کنید.
این خوبه.؟
.gif ":یاس"){kind=icon}
fatme
به هرکدوم این سوالات که دوستدارین از نظر خودتون جواب بدین
کدوم یکی از کاربرای ساینا ترسناکه؟
کدوم مهربون تره؟
کدوم عصبانی تره؟
کدوم خیلی جدیه؟
کدوم خیلی شوخه؟
کدوم تنبل تره؟
کدوم رو مخ تره؟
کدوم خیلی ساکت و آرومه؟
کدوم خیلی شیطون و پرحرفه ؟
کدوم همیشه ناراحته؟
کدوم همیشه شاد شنگوله؟
کدوم خیلی شکموعه؟
کدوم مرموزتره؟
کدوم دست و دلباز تره؟
کدوم زود قهر میکنه؟
کدوم یکی از کاربرای ساینا ترسناکه؟
کدوم مهربون تره؟
کدوم عصبانی تره؟
کدوم خیلی جدیه؟
کدوم خیلی شوخه؟
کدوم تنبل تره؟
کدوم رو مخ تره؟
کدوم خیلی ساکت و آرومه؟
کدوم خیلی شیطون و پرحرفه ؟
کدوم همیشه ناراحته؟
کدوم همیشه شاد شنگوله؟
کدوم خیلی شکموعه؟
کدوم مرموزتره؟
کدوم دست و دلباز تره؟
کدوم زود قهر میکنه؟
.gif ":جر"){kind=icon}
.gif ":پاره"){kind=icon}
.png ":بغز"){kind=icon}
.gif ":فاطمه"){kind=icon}
خودتونم دارین
(◍•ᴗ•◍)
💢 #هر_روز_یک_حکایت
ناظم الملک از افراد سرشناس شهر شیراز بود، پسرش پس از چند صباحی زندگی کردن در فرنگ به شیراز بر می گردد و ناظم الملک به این مناسبت، تمام اعیان (اشراف) شیراز را به ناهار دعوت می کند.
به رسم مردم شیراز، آلبالو پلوی مخصوصی را که لای آن خروسی گذاشته بودند، بر سر سفره می گذارند. پسر ناظم الملک رو به پدر کرده و می گوید :"آقا جان چیز می خواهم! "ناظم الملک می گوید :"بابا جان چه می خواهی؟ "پسر می گوید :"شوهر مرغ!؟! "
ناظم الملک پس از این گفتگو، از این که فرزندش بعد از مدتی زندگی و تحصیل در فرنگ نام خروس را از یاد برده، سخت عصبانی می شود و دستور می دهد پسرش را فلک کنند و آنقدر چوب بزنند تا نام شوهر مرغ را به خاطر آورد!
ناظم الملک از افراد سرشناس شهر شیراز بود، پسرش پس از چند صباحی زندگی کردن در فرنگ به شیراز بر می گردد و ناظم الملک به این مناسبت، تمام اعیان (اشراف) شیراز را به ناهار دعوت می کند.
به رسم مردم شیراز، آلبالو پلوی مخصوصی را که لای آن خروسی گذاشته بودند، بر سر سفره می گذارند. پسر ناظم الملک رو به پدر کرده و می گوید :"آقا جان چیز می خواهم! "ناظم الملک می گوید :"بابا جان چه می خواهی؟ "پسر می گوید :"شوهر مرغ!؟! "
ناظم الملک پس از این گفتگو، از این که فرزندش بعد از مدتی زندگی و تحصیل در فرنگ نام خروس را از یاد برده، سخت عصبانی می شود و دستور می دهد پسرش را فلک کنند و آنقدر چوب بزنند تا نام شوهر مرغ را به خاطر آورد!
همه مون میدونیم
ولی اون لحظه نوفهمم من