سکوت شب
ترانه های بارانی هم کوله بار بارانی و غم خود را در این فصل میگذارند
این فصل روح لطیفی به شاهرگ هستی می بخشد
در این فصل عقل ها حیران میشود از زیبایی های طبیعت
حرف های ناگفته ای در این فصل در ژرفای جانمان باقی میماند
هم چنان که در این فصل برف و باران میبارد…..
قصه ای که نامش زندگی است هم چنان جریان دارد…..
امیدوارم که در این فصل دل ها همچون این فصل ….
سرد و بارانی نشود….
سکوت شب
اگر کسی را دیدید که از
کوچکترین چیزها لذت می برد،
محو طبیعت می شود،
کمتر سخت می گیرد،
می بخشد، می خندد، می خنداند و
با خودش در یک صلح درونی است،
او نه بی مشکل است نه شیرین مغز!
او طوفان های هولناکی را در زندگی پشت سر گذاشته و قدر آنچه امروز دارد را می داند.
او یاد گرفته است که لحظه
لحظه ی زندگی را در آغوش بگیرد...
سکوت شب
کسی نمیتواند به طبیعت بگوید چرا زمستان شدی؟
چرا پاییز نماندی؟
کسی نمیتواند به برف بگوید که چرا آب شدی؟
یا اصلاً چرا آمدی که آب بشوی؟
کسی نمیتواند به زمین اعتراض کند که چرا انقدر سرد میشوی...
کسی نمیتواند به پاییز بگوید که چرا دلگیری؟
چرا برگها را حرام میکنی؟
چرا زرد میشوی؟
چرا اخم میکنی؟
چرا اشک میریزی؟
کسی به تابستان نمیگوید که چرا انقدر گرمی؟
کسی نمیپرسد که بارانت کو؟
از همه مهمتر بهار که همهچیز تمام است و هیچکس به بهار نمیگوید که تا الان کجا بودی؟
و کسی نمیگوید چرا همیشه نمیمانی؟
هیچکس از تابستان توقع برف ندارد و
هیچکس از زمستان توقعِ گرمای تابستان و کولر آبی ندارد....
همانقدر که طبیعت حق دارد همیشه بهار نباشد آدم هم حق دارد آدم حق دارد
یکوقتهایی زمستان باشد
حق دارد یکوقتهایی سرد باشد | یکوقتهایی دلگیر و گریان باشد |
یکوقتهایی به طرزِ خفه کنندهای گرم باشد...
گذرِ فصلها طبیعت آدم است
آدم همیشه بهار نیست...
سید ایلیا
هیچ چیز در طبیعت برای خود زندگی نمی کند
رودخانه ها آب خود را مصرف نمی کنند
درختان میوه خود را نمی خورند
خورشید گرمای خود را استفاده نمی کند
گل ، عطرش را برای خود گسترش نمی دهد
نتیجه :
زندگی برای دیگران ، قانون طبیعت است . . .
سکه های پول همیشه صدا دارند
اما اسکناس ها بی صدا هستند
پس هنگامی که ارزش و مقام شما بالا میرود
بیشتر آرام و بی صدا باشید . . .