یافتن پست: #شکایت

Yasamin
Yasamin
چشم از قلب شکایت کرد.
گفت:تو عاشق میشوی من اشک میریزم
قلب گفت:تو نگاه میکنی و من درد میکشم

حلما
حلما
بیا از غم شکایت کن که من همدرد تو هستم
بیا شکوه از دل کن که من نازک دلی خستم
جدایی رو حکایت کن که من زخمیه آن هستم
اگر از زخمه دل پرسی برایش مرحمی بستم

سید ایلیا
سید ایلیا
عواقب ناشکری در برابر بلاهای کوچک.... برو دیدگاه

شــادی
شــادی
‏یکی از سوالاتی که از قرن‌ها پیش هنوز پاسخی نداشته این سوالِ سعدی بوده؛
" چو دوست دشمن است شکایت کجا بَریم ؟! "

سیده شهید حجّاری
سیده شهید حجّاری


جهــــــت اداے
قســط و قرض و بدهے

مردی خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلّم
رسید و از زیادی دین و بدهی به مردم
شکایت کرد حضرت به او فرمود بگو

《 اللَّهُمَّ يَا فَارِجَ الْهَمِّ وَ مُنَفِّسَ‏ الْغَمِ‏
وَمُذْهِبَ‏ الْأَحْزَانِ‏ وَ مُجِيبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّينَ
يَا رَحْــمَانَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ رَحِيمَهُمَا أَنْـتَ
رَحْمَانِي وَ رَحْمَانُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ فَارْحَمْنِي رَحْمَةً
تُغْنِينِي بِهَا عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِوَاكَ وَ تَقْضِي
بِهَا عَنِّی الدَّيْن》

مستدرک الوسائل ج ۱۳ ص ۲۸۹

سیده شهید حجّاری
سیده شهید حجّاری


دعایی از حضرت امام صادق(علیه السلام)
جهت رفع پریشانی

عبدالرحمن‌بن‌کثیر می‌گوید به حضرت امام صادق ؏لیه السلام از ناراحتی و اندوه و سختی که به آن گرفتار شده بودم شکایت کردم حضرت فرمودند ای عبدالرحمن بعد از نماز عشاء دو رکعت نماز بخوان و بعد از نماز طرف راست صورت خود را بر زمین بگذار و این دعا را بخوان عبدالرحمن می‌گوید من هنوز بیش از سه شب این عمل را انجام نداده بودم که در کارم گشایش به وجود آمد

《یا مُذِلَّ کُلِّ جَبّارٍ وَ مُعِزَّ کُلِّ ذَلیلٍ قَد وَحَقِّکَ بَلَغَ بى مَجْهودی》

معنی : ای خوارکننده هر سرکش و سرافراز کننده هر خوار و ذلیل به حق تو سوگند که حقیقتا تاب و توانم به آخر رسیده است.
فلاح السائل

سیده شهید حجّاری
سیده شهید حجّاری
خانم فتاح زاده:
زن خوب زن بی خیال است!

سال های اخیر یکی از مهم ترین تمرین های من در زندگی تمرین بی خیال بودن است.

وقتی توی لیست خرید نوشته ام سیر و همسرم به جای یک بوته سیر با یک کیلو سیر برمی گردد، زن غرغروی درونم میخواهد سر خودش را بکوبد به دیوار که آخر بعد چندسال زندگی هنوز نمی داند سیر را بوته ای می خرند نه کیلویی! یکبار من اندازه ننوشتم... اما قبل از اینکه دهانش به غرغر باز شود زن بی خیال درونم لبخند می زند و می گوید: بی خیال! بیا فکر کنیم حالا این همه سیر رو چیکارش کنیم؟ و نتیجه اش می شود یک شیشه پودرسیر خانگی خوش عطر. غز نمی زنم، الکی اوقات تلخی نمیکنم ولی از دفعه بعد سعی میکنم یادم نرود که اندازه هرچیز را بنویسم حتی اگر خیلی واضح باشد.

وقتی از مهمانی برگشته ایم و تا پایمان به کوچه میرسد زن غرغرویی که تمام مدت مهمانی خودش را به خاطر فلان رفتار یا حرف شوهرش خورده می آید دهان باز کند و شکایت کند و تذکر دهد... زن بی خیال درونم سریع دستش را میگیرد که ولش کن! حالا که گذشت! کی یادش می مونه؟ ماهو نگاه کن که چه قشنگه امشب...

وقتی از حرف مادرشوهرم ناراحت شده ام و زن

سیده شهید حجّاری
سیده شهید حجّاری
امروز با یکی از دوستانم که متاسفانه کلاس عرفان حلقه میره صحبت میکردم فقط متاسف شدم همین.داشتم نیمچه دین و ایمانم رو از دست میدادم.موندم با ارتباطش چی کار کنم.{-59-}{-60-}

هادی
هادی
@Hoda خانم برگشته جایگاهشو بگیره :D
الآن اعظم خانم و حمیدرضا یه رقیب جدی پیدا کردن :D


لحظه به لحظه کاربران برتر ساینا :D

هادی
هادی
به سایت آپانت گفتم اگه تا هفته دیگه پولمونو واریز نکنن ازشون شکایت خواهم کرد

صفحات: 12 13 14 15 16

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو