یافتن پست: #شما

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
:ماکارونی


هادی
هادی
به جای مطلب جدید پست کن پیشنهاد بدین چی بنویسم؟


مثال : با یار آشنا سخن آشنا بگو
مثال : هر چه داری در دل نهان بگو
مثال : با ما سخن از روزگار خود بگو
مثال : از هرچه بگذریم سخن دوست خوشتر است
مثال : ز سرّ عهد ازل یک سخن بگو

마흐디에
마흐디에
دوستم کتاب و نداشتتت{-118-}

رها
رها
بهار‌نارنج رفت ،چرا حذف کرد آخه:-S
بهار قشنگم زودتر خوب‌شو و برگرد :هعی

مهاجر
مهاجر
هعععی یاد این افتادم سال ۱۴۰۰ توی قسمتی از شعری گفته بودم
من ندانستم عمل چون جاهلانه میکنم
باختم من بر رقیبان این قمار عاشقی
مدتی از عمر من در فصل پاییزم گذشت
من نخوردم یک عدد از جان انار عاشقی

استامینوفن ۳۲۵
استامینوفن ۳۲۵
دل پیش کسی باشد و وصلش نتوانی
لعنت به من و زندگی و عشق و جوانی :دی

rahim
rahim
سقراط از حکمای یونان، زنی بداخلاق داشت. روزی آن زن نشسته با نهایت بدخویی مشغول لباس شستن بود و در حین کار به سقراط دشنام می‌داد. حکیم از طریق حکمت، مروت و بردباری دم برنمی‌آورد و سکوت اختیار کرده بود.

آرامش سقراط خشم همسرش را بیشتر می‌کرد به حدی که تشت را که پر از کف صابون بود بر سر و روی سقراط ریخت. ولی سقراط همچنان خونسرد بود. حاضران به حکیم اعتراض کردند که این مقدار تحمل بی‌موقع از شما پسندیده نیست.

سقراط با لبخند گفت: حق با شماست. اما اثر غرش رعد و جهیدن برق، آمدن برف و باران است.{-33-}{-18-}:خخخ

Tasnim
Tasnim
من که خیلی وقته مدرسه م تموم شده
پ چرا باید هر روز مشق بنویسم.
امروز کلی گشتم برگه نمدی اکلیلی پیدا کردم، اومدم خونه تاج هم درست کردم برای جشن الفبا

خانوم میم
خانوم میم
من همونم که حوصله اکثر مردای محل کاروندارم

♡✓
♡✓
مردم عوض شدن، زمونه عوض شده، می‌دونی، این روزا وقتی با یکی دست میدی بعدش باید انگشتات رو هم بشماری و ببینی هر پنج‌تا رو پس گرفتی یا نه...



مهاجر
مهاجر
نمایشگاه کتاب نمیخواید بیایید یه قراری بذاریم دورهم جمع شیم

Elham
Elham 👩‍👧‍👦
چی پیام دادی پاک کردی:-؟

aliaga
aliaga
وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ (۲۲-نور)


ببخشید و چشم بپوشید، آیا دوست ندارید خداوند شما را ببخشد؟ و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.

aliaga
aliaga
۱۱:۱۱ :فکر

rahim
rahim
« گویند: روزی خلیفه از محلی می گذشت، دید که بهلول، زمین را با چوبی اندازه می گیرد. پرسید: چه می کنی؟ گفت: می خواهم دنیا را تقسیم کنم تا ببینم به ما چه قدر می رسد و به شما چه قدر؟ هر چه سعی می کنم، می بینم که به من بیشتر از دو ذارع (حدود یک متر) نمی رسد و به تو هم بیشتر از این مقدار نمی رسد.»

صفحات: 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو