هادی
مپرس شادی من حاصل از کدام غم است
که پشت پرده ی عالم هزار زیر و بم است
زیان، اگر همه ی سود آدم از هستی ست
جدال خلق چرا بر سر زیاد و کم است
اگر به ملک رسیدی جفا مکن به کسی
که آنچه کاخ تو را خاک می کند، ستم است
خبر نداشتن از حال من بهانه ی توست
بهانه ی همه ظالمان شبیه هم است
کسی بدون تو باور نکرده است مرا
که با تو نسبت من چون دروغ با قسم است
تو را هوای به آغوش من رسیدن نیست
وگرنه فاصله ما هنوز یک قدم است
Tasnim
بچه ها برگشتن
گویا خیلی با متروسواری حال کردن
چند دقیقه یه بار میگن ایستگاه بعد، شوش... ایستگاه بعد مرد قصاب (جوانمرد قصاب منظوره)
ماریا
یوهووووووووووووووووووو
مبارکههههههههههههه
هادی ساعت دو باید سر کوچه باشیا
بله دا
تخته رو گرفتم خیلی خوب شد
کو
چند گرفتی