Saye
عروسی بود
صدای آهنگ و بوق ماشین ها و دست زدن مردم حسابی فضا رو شاد کرده بود.
داد زدن عروس و دوماد اومدن ...
الحق که جفتشونم قشنگ شده بودن .
ته کوچه رو نگاه کردم.
سه چهار نفر انگار برعکسه همه حالشون خوب نبود !
یه موتور بود دو تا پسر ترکش بودن ، پسر پشتیه مسته مست به عروس نگاه میکرد و حرف نمیزد ، خیره شده بود به عروس فقط از بطریش فکر کنم عرق میخورد ...
یکیم یه ماشین بود که توش دو تا دختر بودن .
جفتشون گریه میکردن ولی یکیشون داشت زار میزد . گوشمو تیز کردم شنیدم به رفیقش گفت :
آخه ببینش چقدر کت شلوار دامادی بهش میاد ...
دیگه از اون وقت تا حالا عروسی که میبینم تنم میلرزه برا دو نفری که قراره نابود شن ..
roham
@f-fatemeh
بار آخرت باشه مسدود میکنی من رو
fatme
😐زیر همه پستا اثری از منم هست😐
😒
r_h
سلام دوستان
فکرمیکردم اینجا باجاهای دیگه تفاوت داره و آدم علاوه برسرگرم شدن چیزایی هم میتونه یادبگیره.
اما نه تنها سرگرمی درکارنبود بلکه چیزخاصی هم برایادگرفتن نداشت.
براهمین شاید به زعم مدیران محترم خوش اومده باشم
ولی به دلیل رفتار دیکتاتورمآبانه ی مدیران بزرگوار به هیچ وجه خوشم نیومد
همه رابه خدامیسپارم
موفق باشید درکنارهم.