یافتن پست: #سربازی

حلما
حلما
@hadi
شوعر که نمیکنی بستنیه سربازیو بده حداقل دهن لقم خودتی{-7-}

هادی
هادی
یادم رفت به این کنکوریا بگم غلط نزنید :|

EDRIS
EDRIS
age in bazi ro mosavi mikardim baraie sood bayad porteghal ro mibordim???

هادی
هادی
کیکایی که تو کنکور ارشد دادن انقد خوشمزه بود سال دیگه بازم شرکت میکنم :دی

Yasamin
Yasamin
@hadi
خب خب
اشکلات بگم:حلما
1 . وقتی میخوای عکس اپلود کنی کادرا رو هم میوفته قاطی میشه
2. نوشتنیم کادرا بهم میخوره :-؟
3.عکس و ک اپلود کردی پست شد عکس پایین کادر میوفته و سرجاش نیست
5. تصاویر پست ها باید زیر هم باشه یعنی طول داشته باشه نه عرض:دی

حلما
حلما
{-7-}

محمدحسن اسايش
محمدحسن اسايش
@afshin-rastegar

محمدحسن اسايش
محمدحسن اسايش
آثار مرا در وبلاگ زیر جستجوی کنید:



moh3131.tebyan.net

شــادی
شــادی

{-162-}

حلما
حلما
من میرم اسرائیلی بشم {-82-}

سیده شهید حجّاری
سیده شهید حجّاری
محمد مهدوی فر:

ابتدای سال شصت و هفت را با از دست دادن فاو آغاز کردیم. من به اتفاق تعدادی دیگر از دوستان همرزم، مرخصی بودیم که خبر شکست و واگذاری برق‌آسای فاو را شنیدم.
این بزرگترین پیروزی صدام در طول هفت سال گذشته بود. حدود دو سال پیش از این، برای تصرف و نگهداری فاو، وجب به وجب شهید داده بودیم و هزینه‌های هنگفتی پرداخت کرده بودیم.

در محل سپاه کاشان، برای عزیمت دوباره به جبهه حاضر شدیم. به خاطر این شکستِ غیرمنتظره، در نگاه همه‌ی دوستان بهت و حیرت موج می‌زد.

با از دست دادن فاو، سریال شکست‌های پی‌درپی ما در ماه‌های پایانی جنگ شروع شده بود. از اتفاقات مربوط به پایان جنگ و پذیرش قطعنامه ناگفته‌های زیادی است که ما بعضی از آنها را می‌دانیم و بعضی دیگر را فقط مسئولین رده بالای کشور می‌دانند و گاهی به صورت قطره‌چکانی قسمتی را آشکار می‌کنند.

به هر حال قبول قطعنامه تنها راه نجات کشور از گردابی بود که در آن گرفتار شده بودیم که به ابتکار فرمانده‌ی جنگ یعنی آقای هاشمی رفسنجانی به انجام رسید.

یکی از بچه‌های همرزم ما در گردان تخریب، بعد از جنگ پزشکی خوانده و مدتی است که از کاشان به اراک هجرت ک

Ayeh
Ayeh
اصن چرا باید سربازا از استان خودشون برن اون سر کشور..
چرا نباید بچه های هر شهری از دیار خودشون نگه داری کنن..
اه

شهید مصطفی چمران
شهید مصطفی چمران
اینجایی که ملاحظه می کنید مزار شهدای گمنام شهرمونه!

دو ساله که این سه شهید گمنام و غریب در این تپه آرمیدند

اولش همه مسئولا می گفتن اینجا رو حسینیه می کنیم پارک می کنیم بوستان وووو

گفتن طرح بدید هر طرحی که انتخاب شد جایزه می دیم و اون طرح کار میشه! همه طرح دادن

اما دو سه روز که گذشت همه چی یادشون رفت

هر کس بخواد بره زیارت باید با ماشین بره چون راهش سربالایی و خاکی هست الان با ماشین هم سخته هوا سرده و چون اونجا تپه هست باد می وزه

این روزا زائر این شهدای غریب، فقط مادرشون حضرت فاطمه(س) است...

مسئولای ما از حالا سرشون گرم انتخابات شده میلیاری هزینه می کنن اما متاسفانه مشکلات شهر و دغدغه های مردمو حل نمی کنن

صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو