نه بسته ام به کس؛ دل.....
نه بسته ام به کس؛ دل… نه بسته کس؛ به من، دل…●
چـو تخته پـاره، بر مــوج؛ رهـا… رهــا… رهـــا… من!●
ز من؛ هر آن که او دور؛ چو دل به سينه، نزديک…●
به من؛ هر آن که نزديک… از او جـدا… جــدا… من…●
نه چشمِ دل؛ به سويی… نه باده، در سبويی…●
که تَــر کنم گلـويی؛ به يـادِ آشنــا، مـن… به يادِ آشنـا، مـن…●
ستاره ها نهفتم؛ در آسمانِ ابری…●
دلم گرفت؛ ای دوست…●
هوایِ گريـه؛ با مـن…●
هـوایِ گريــه؛ با مـــن…●
ستـاره ها نهفتــم؛ در آسمـانِ ابــری…●
دلـم گــرفت؛ ای دوست…●
هـوایِ گريــه؛ با مـن