خواب دیدم من و مامان رفتیم زیارتگاهی
ظاهرا زیارتگاه دو امامزاده دختر بود تو قم
جمعیت زیاد بود
گفتم از دور سلام نیدم اومدم سمت خروجی
دیدم خلوت خلوت رفتم کنار ضریح گریه و التماس دعا
دیدم مامان داره میره داخل و ضریح بازه منم رفتم تو
سرم گداشتم رو قبر امامزاده ها و کلی دعا و التماس کردم
کنار اونا هم یه قبر کاشی کاری بود میدونستم مزار یکی از مراجع است
اونجا هم زیارت کردم سرم گذاشتم رو قبر
مرقد یه سید بزرگوار بود ته فامیلیش حایری شیرازی
مامان گفت این کیه گفتم
همون استاد امام که امام اورد قم
و با التماس قسمش میدادم تو را به جدت قسم برام پیش خدا واسطه شو
سر وصع زولیده بی حالی هم داشتم دلم به حال هودم سوخت
االان بیدار شدم می بینم حایری شیرازی سال ۹۶ به رحمت خدا رفتن سید نیستن
استاد امام هم حایری یزدی اونم سید نیست
من کی واسطه کردم پس ؟
تو خواب هم شانس ندارم
ازش ادرس چیز میز رو بپرس جاهای دیدنی و کافه و فروشگاه هایی که ممکنه خرید داشته باشی
الان ادرس خوابگاهتو بده نیلوفر بگه فاصله اش چقدره باهاش
خودم میدونم هیچ جای دیدنی نداره😂😂😂
نگووووو الان نیلوفر نظرتو عوض می کنه
حق با ایشان
شهر کسل و سرد و بی روح
نه شهری که تورو داره باید خیلی قشنگ باشه شهر پگاه اهنگرانی و مهران مدیری و امیرکبیر و پروفسور حسابی و پروین اعتصامی و محمد صالح اعلا جای باحال و قشنگیه