مشکلِ خویش بَرِ پیرِ مُغان بُردم دوش کو به تأییدِ نظر حلِّ معما میکرد.
تلخ مثل خنده ای بی حوصله سخت مثل حل صدها مسیله
تلخ مثل خنده ای بیحوصله.........از شبنم عشق خاک آدم گل شد صد فتنه و شور در جهان حاصل شد ..سرنشتر عشق بر رگ روح زدند.. یک قطره فرو چکید و نامش دل شد
برای زیستن دو دل (قلب) لازم است
و عمقتر عشقی که هیچگاه شناخته نمی شود مگر در زمان فراق…