wolf
ماه اگر در شبکلاه زر زری زیباتر است
ماه عالمتاب من در روسری زیباتر است
گر چه زیبا می زند پیدا شدن بر موی او
گم شدن در آن شب نیلوفری زیبا تر است
عشق را در گنجه ی سبز قدیمی دیده ام
چشمش از نار و ترنج کودری زیباتر است
"همدلی از همزبانی خوشتر" اما اینکه تو
با زبان از همدلان دل می بری زیباتر است
مادرم می گفت دختر های باغ لشکری
مثل حوری هر یک از آن دیگری زیباتر است
سینه ریز سکه کوب دخترانش در غروب
از قِران آفتاب و مشتری زیباتر است
من به او می گفتم اما - خوب یا بد- گل پری
گل پری از هر چه حوری وپری زیباتر است
بلولای دختران مثل گل بر روسریش
از سکوت این شب کاکل زری زیباتر است
او که من می خواهمش گلخنده های شرقی اش
توی باغ رنگ رنگ روسری زیباتر است
"محمد حسین بهرامیان"
wolf
باران گرفته بود که دیدم تو را عزیز!
ترمز زدم کنار تو گفتم: کجا عزیز؟
گفتی: سلام؛ میروم آقا خودم... سپاس
گفتم: بیا سوار شو لطفاً بیا عزیز
گفتی: مسیرتان به کجا میخورد شما؟
گفتم: مسیر با خودتان؛ با شما عزیز
لطفاً اگر که زحمتتان نیست، بنده را...
زحمت؟! چه حرفها! شده تا انتها عزیز...
باران... نگاه... آینه... باران... نگاه... آه!
مانند فیلمها شده این ماجرا عزیز
من غرق روسری تو بودم، تو خیس آب!
(دور از وجود ناز تو باشد بلا عزیز)
من غرق روسری تو بودم که ناگهان
گفتی: همین بغل... چقَدَر بیهوا عزیز؟!
رفتی و عطر روسریات ماند پیش من
تا بوده غصّه بوده فقط سهم ما عزیز
رضا احسانپور
LOEY♡
مثلا بغلم کنی و کنار گوشم آهسته بگویی:
بیخیالِ تقویم ها نازخاتونم!
دامن گلدارت را که بپوشی،
بهار می شود...
روسریِ آبیت را که سر کنی،
بهارتر!
مثلا سر روی شانه ات بگذارم و با ناز بگویم:
فروردین و مهر و اسفندش چه فرقی دارد وقتی بهار آغوش شماست آقآ، اصلا به رفت و آمدِ این فصل ها اعتباری نیست، بهار خودِ خودِ شمایی حضرت دلبر!
مثلا یک عمر بهارم باشی...
مثلا چهار فصل بهارت باشم(:
زهرا
اعتراف میکنم ... تا سنه 13-12 سالگی تحت تاثیر حرفای مادربزرگم
که خیلی
تو قید و بند حجاب بود با روسری میشستم
جلوي تلویزیون مخصوصا از ایرج طهماسب خیلی خجالت میکشیدم
. زیاد میخندید فکر میکردم بهم نظر داره !!!!!