یافتن پست: #خر

خانوم میم
خانوم میم
خیلی ذوق دارم
اما وقتی به این فکر می کنم که پول ندارم ذوقم کور می شه :هعی

استامینوفن ۳۲۵
استامینوفن ۳۲۵
منم سرما خوردم ، گناه دارم ، و بیکارم
به منم پیام خصوصی بدین

حسام
حسام
امشب بین آش گوجه و سیرابی که از صب مونده بود حق انتخاب داشتم. من هم گفتم اینا که بالاخره آش اضافه میارن پس بزار علی الحساب سیرابی را بزنم. حدسم درست بود و آش اضافی اومده ولی معده من دیگه جا نداره..به نظرتون آخر شب هم می شه آش خورد؟!

حسام
حسام
بعد از ظهر رفتم چرت بزنم.👻خواب هادی 😐 را دیدم که یه گیم نت داره و من پشت مانیتور {-110-}نشستم. هادی هم داشت پرسه می زد. دقیقا نمی دونم چه غلطی می کرد ولی فکر کنم داشت برا من قهوه {-78-}آماده می کرد.پشت سرم دو نفر نشسته بودند. {-134-}حس کردم ازفک و فامیلای هادی هستند.شاکی شدم که آقا ما داریم کار تخصصی {-2-}می کنیم پس اینا اینجا په کار می کنند؟! یه دفعه پسر خالم{-160-} اومد در گوشم گفت : نگران نباش اینا هم مثل شما از کاربران درجه یک هستند.(پسر خاله ام اصلا تو این وادیا نیست از کجا اومد نمی دونم!!) منم گفتم آره ارواح عمم .کاربر درجه یک!! {-187-}

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)


🎥سامسونگ چه کرده!!😐
الاناست که آیفون گریه کنه😄

rahim
rahim
پسر بچه فقیری وارد کافی شاپ شد و پشت میز نشست ! خدمتکار برای سفارش گرفتن بـه سراغش رفت. پسر پرسید: بستنی شکلاتی چند است؟
خدمتکار گفت 50 سنت. پسرک پول خردهایش را شمرد بعد پرسید بستی معمولی چند است؟

خدمتکار با توجه بـه این‌که تمام میزها پرشده بودو عده نیز بیرون کافی شاپ منتظر بودن با بی حوصلگی گفت: 35 سنت پسر گفت برای من بستنی معمولی بیاورید …



خدمتکار بی حوصله یک بستنی از ته مانده هاي‌‌‌ بستنی هاي‌‌‌ دیگران آورد و صورت حساب را بـه پسرک دادو رفت ، پسر بستنی را تمام کرد صورتحساب را برداشت و پولش را بـه صندوق پرداخت کرد و رفت…

هنگامی کـه خدمتکار برای تمیز کردن میز رفت گریه اش گرفت ،پسر بچه درروی میز درکنار بشقاب خالی 15سنت انعام گذاشته بود در صورتی کـه میتوانست بستنی شکلاتی بخرد !



شکسپیر چه زیبا می گوید:
بعضی بزرگ زاده میشوند، برخی بزرگی را بدست می آورند، و بعضی بزرگی را بدون این‌که بخواهند با خود دارند ..

استامینوفن ۳۲۵
استامینوفن ۳۲۵
آبریزش بینی و عطسه دارم
@Liliyo :بمیر

هادی
هادی
به جای مطلب جدید پست کن پیشنهاد بدین چی بنویسم؟


مثال : با یار آشنا سخن آشنا بگو
مثال : هر چه داری در دل نهان بگو
مثال : با ما سخن از روزگار خود بگو
مثال : از هرچه بگذریم سخن دوست خوشتر است
مثال : ز سرّ عهد ازل یک سخن بگو

مهاجر
مهاجر
(( قاتلة روحی))
هی قاتلة روحی
فکیف ترید منی ان اتکلم معها
هی التی قتلت روحی و دفنت جوانحی تحت الارض
هی التی هدَّمَت ارکانی
هی التی قتلتنی بکلمة واحدة
عندما قالتنی لااحبک
یالیتنی کنت اموت فی ساحات الحرب و کان یبقی روحی حیا
هی قاتلة روحی
فکیف ترید منی ان انساها
هل یمکن الانسان ان ینسی قاتلته
و هل یمکن الانسان ان یغض عینیه فی هذه المسئلةو یغفر قاتلته
نعم یمکن
یمکن الانسان ان یغفر قاتلته
ولکننی لن اغفرها
لانها قتلت روحی
لوکانت تقتل جسمی و لم تقتل روحی
هی قتلت روحی و ذهبت و بعد موتی لم ترسلنی فاتحة او سلاما
بعد ذلک الیوم
صرتُ انسانا دون ما کنتُ من قبل


حسام
حسام
امروز که خوابم میاد دقیقاَ باید روزی باشه که بیشترین ترافیک کاری را دارم ..کاش می شد ساینا را فش داد {-60-}

حسام
حسام
واتس اپ چرا اینجوریه؟ فیلتر شکنت خاموشه می بینی بیست تا پیام اومده وقتی می ری جوابشونو بدی دیگه فیلتر شکن هم روشن نمی شه:))

마흐디에
마흐디에
رو کی کراشی
*آخرین باری که کراش زدم حدودا دو سه سال پیش بود، رو کسی کراش نیستم😂

استامینوفن ۳۲۵
استامینوفن ۳۲۵
دل پیش کسی باشد و وصلش نتوانی
لعنت به من و زندگی و عشق و جوانی :دی

ماریا
ماریا
روی دوتا دستم، از قسمت مچ تا انتهای انگشت اشاره، شدیدا میخاره...
چرا ؟ !

مهاجر
مهاجر
مهاجر پس از یک ماموریت چند ساعته به ساینا بازگشت
سلام علیکم و رحمه الله و برکاه

صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو