یافتن پست: #خدا

خانوم میم
خانوم میم
از جایگاه آدم های منفعت طلب بدم میاد

마흐디에
마흐디에
از اکثر آدم ها بدم میاد

یاس
یاس
زمینی متعلق به هنرستان کشاورزی ویسان لرستان که دانش آموزان در ان تریاک کشت کرده بودند با موفقیت توسط پلیس معدوم شد

حدود ۳ ۴ هکتار تریاک در محوطه هنرستان کشت شده که ارزش تقریبی ان ۶ ، ۷ میلیارد تومن بود که پلیس ان را امحا کرد/کانال صدای لر



دومین کشف علمی بعد زمین چند ده هکتاری ماریجونا دانشکده کشاورزی کرمانشاه


اصن عاشق بچه های کشاورزی ام‌:خخخ

ali
ali
دوستان برای گروه دوش نصب کردم

🚿🚿🚿🚿🚿🚿🚿🚿🚿🚿🚿🚿🚿🚿🚿🚿🚿🚿🚿🚿🚿🚿🚿🚿🚿🚿🚿🚿



لطفا کسی بدون غسل وارد گروه نشه
چون خیر و برکت از گروه میره
:خنده

ali
ali
یکی از دلایلی که من سینگل موندم
اینه که چند نفر همزمان منو از خدا میخوان

خدا هم میگه اصلا به هیچکدومتون نمیدمش




حسام
حسام
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

مَنْ كَانَ لَهُ اِبْنَةٌ فَاللَّهُ فِي عَوْنِهِ وَ نُصْرَتِهِ وَ بَرَكَتِهِ وَ مَغْفِرَتِهِ.

شخصی که دارای یک فرزند دختـر باشد خدای متعال کمک کار و یاری کننده او بوده و برکت و مغفرتش را شامل او خواهد ساخت

مستدرك الوسائل ج۱۵ ص۱۱۵



aliaga
aliaga
سلام


اومدم روز دخدر‌ تربیک بگم ولی نمیگم بمونید تو آمپاس....

باعی..

Aseman
Aseman

❤️❤️❤️

ماریا
ماریا
چرا من اینقدر نسبت به تنقلات و چیپس و پفک و فست فود و ... بی علاقه ام !؟؟؟؟؟ {-36-}{-28-}

هادی
هادی
نمکایی که باهاشون کند زده بودم به پفک هندیا رو نگه داشته بودم توشون سیب زمینی گذاشنم بپزه روشم در گذاشتم
حالا گند خورد به سیب زمینی ها نمک چسبید بهشون جدا نمیشد آخرش مجبور شدم سیب زمینی آبپز بذارم با اون سیب زمینی ها که شور شده ترکیب کنم کوفت کنم :/

خانوم میم
خانوم میم
به مناسبت روز دختر شماره کارت می دم هدیمو بدید :فکر

마흐디에
마흐디에
رفته بودیم خریید


rahim
rahim
حکایتها حاوی نکات قابل تاملی هستند .باشد که ازاین جکایت ها درس هایی بگیریم و عمل کنیم.
حکایتی از مولانا پیر مرد تهی دست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند و با سائلی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم می کرد. از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقان مقداری گندم در دامن لباس اش ریخت و پیرمرد گوشه های آن را به هم گره زد و در همان حالی که به خانه بر می گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می گفت و برای گشایش آنها فرج می طلبیدو تکرار می کرد :
ای گشاینده گره های ناگشوده عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای.
پیر مرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه می کرد و می رفت، یکباره یک گره از گره های دامنش گشوده شد و گندم ها به زمین ریخت او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت :
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود ؟!
پیر مرد نشست تا گندم های به زمین ریخته را جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی همیانی از زر ریخته است! پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد

Aseman
Aseman

فقط قسمت اوجش❤️
(تو همونی که تو خنده هام شریکی
توی درد و غصه هام واسم طبیبی
تو همون رویای پاکی که توی شبهای من بود
تو یه قطره از خدایی)
🥰🥰🥰🥰

Aseman
Aseman

عشقم بارونم تو رو دوس داره❤️❤️❤️

صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو