ارغوان!
خوشهِ خون.
بامدادان که کبوترها
بر لب پنجرهی بازِ سحر غلغله میآغازند
جان گل رنگ مرا
بر سر دست بگیر
به تماشاگه پرواز ببر
آه بشتاب
که هم پروازان
نگرانِ غم هم پروازند...🖤
تو سرچ گوگل نتیجه اولیم ولی خواستی برا محکم کاری اونجا هم اضافه میکنم ولی اونجا اگه اضافه کنم نام کاربریت کلا عوض میشه میگم اون موقع با نام کاربری قبلیت که نمیتونی وارد بشی جدیدت هم مشکل ولیدیشن پیدا میکنه چون فارسی و سمبلیک و چینی باهم هست و این روی سیستم تعریف نشده
یعنی اگه عوضش کنم فقط میتونی با ایمیلی که وارد کردی وارد ساینا بشی
گریه ی نیمه شب حسرت خاموش سر کوچه ی غم
و تماشای خدا از لب باریکه ی درد
و چه آهسته غم انگیزترین قطره ی شب می لغزد
روی هر حاشیه از فلسفه ی نازک بی خوابی من
سایه ارغوان رفت...
خدا رحمتش کنه
اهوم...☹️