#خاطرات_ناب_شهدا
در فاصله چند متری با عراقیا درگیر شدیم
کاظم روی تپه بود که زخمی شد.
رفتم کنارش و
دیدم #خون زیادی ازش رفته
خواستم بلندش کنم که گفت :
"برو و منو اینجا بزار "
بهش گفتم :
" تو رو می رسونم #بیمارستان "
اما کاظم گفت :
" #آقا در مقابلم نشسته .. "
آرام گفت :
" #السلام_علیک_یا_امام_زمان ' عج ' و پر کشید .. "
#شهید_کاظم_خائف
نوشته درصورت امکان...:)اگر شدت لرزش و سفت بودن فک تاحدودی کم هست میشه یه دسمال گذاشت اگر نه ک هیچی ممکه ضربه ب دندونای اون طرف و انگشتای شما بخوره چون ممکنه دستتون رو گاز بگیره...اگر استفراغ داشت بهتره روب پلو خوابونده بشه تا امکان خفگی کم بشه ...اصلا کسی که تشنج میکنه بهتره بزاریم بلرزه بعد که اگه به هوش نیامد به بیمارستان منتقل بشه جهت تزریق دارو....اگر جلوی ارزش بدن رو بگیریم امکان شکستگی هست اگه جایی هست که سنگ و این چیزاهست بهتره بالش بزاریم اطراف بدنش که نخوره ب جایی بشکنه ب خصوص برای بچه ها روی تخت
حقیقت این است ...
فرودگاهها، بوسه های بیشتری از سالن های عروسی به خود دیده اند!
و دیوار بیمارستانها بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!
هميشه اینگونه ایم!!!
همه چیز را موکول میکنیم به زمانی که چیزی در حال از دست رفتن است!!
ابتدای سال شصت و هفت را با از دست دادن فاو آغاز کردیم. من به اتفاق تعدادی دیگر از دوستان همرزم، مرخصی بودیم که خبر شکست و واگذاری برقآسای فاو را شنیدم.
این بزرگترین پیروزی صدام در طول هفت سال گذشته بود. حدود دو سال پیش از این، برای تصرف و نگهداری فاو، وجب به وجب شهید داده بودیم و هزینههای هنگفتی پرداخت کرده بودیم.
در محل سپاه کاشان، برای عزیمت دوباره به جبهه حاضر شدیم. به خاطر این شکستِ غیرمنتظره، در نگاه همهی دوستان بهت و حیرت موج میزد.
با از دست دادن فاو، سریال شکستهای پیدرپی ما در ماههای پایانی جنگ شروع شده بود. از اتفاقات مربوط به پایان جنگ و پذیرش قطعنامه ناگفتههای زیادی است که ما بعضی از آنها را میدانیم و بعضی دیگر را فقط مسئولین رده بالای کشور میدانند و گاهی به صورت قطرهچکانی قسمتی را آشکار میکنند.
به هر حال قبول قطعنامه تنها راه نجات کشور از گردابی بود که در آن گرفتار شده بودیم که به ابتکار فرماندهی جنگ یعنی آقای هاشمی رفسنجانی به انجام رسید.
یکی از بچههای همرزم ما در گردان تخریب، بعد از جنگ پزشکی خوانده و مدتی است که از کاشان به اراک هجرت ک
کسوت پزشک متخصص گوارش در یکی از بیمارستانهای اراک خدمت میکند.
ایشان خاطرات جنگ را به رشته تحریر در آورده است و هر چند روز یکبار، قسمتی از این خاطرات را در گروه آفرینش به اشتراک میگذارد.
گروه آفرینش در واتسآپ از اجتماع رزمندگان و جانبازان و آزادگان گردان تخریب لشگر هشت نجف اشرف تشکیل شده است.
لحظهای پیش که پستهای مربوط به گروه را مرور میکردم، آخرین پست گروه، قسمت دیگری از خاطرات جنگ بود که ایشان برای یادآوری و تجدید خاطرهی همرزمان، به اشتراک گذاشته بود که من آن را برای شما ذیل این نوشته کپی کردم: ?
?جمعه 24 تیرماه 67 به همراه تعدادی از بچه ها به حمام رفتیم. تعداد زیادی از بچههای تخریب را در آنجا دیدیم که برای غسل روز جمعه و یا غسل شهادت آمده بودند.
امروز مصادف با سالروز شهادت امام جواد بود. علی نقادی به خواندن سرودهای تقلیدیش مشغول بود.
حمام رفتن تأثیر چندانی در تمیزی ظاهری نداشت. گرد و غبار و بادهایی که شن با خود میآورد همه سر و صورت و حتی داخل دهان و بینی را پر از خاک میکرد. ظهر که بچهها بعد از ناهار و در گرمای 50 درجه اینجا داخل سنگر خوابیده بودند و شر شر عرق میریختند، گرد و خاک چنان صورت و چشمها و دهانشان را پوشانده بود که انگار به خواب چند ساله فرو رفتهاند.
روی دندانهایشان یک لایه از گل دیده میشد که چهره آنها را در خواب، زمخت و ترسناک کرده بود. کسی که غفلتاً وارد سنگر میشد و بچهها را با آن وضع میدید جا میخورد. شستن ظروف کار بیهودهای بود چون دوباره لایهای از خاک و گل روی آنها را میگرفت. آب کلمنها هم بوی خاک میداد. بعد از دعای سمات که محمد رضا چراغبیگی خواند، وفایی نامهای نمادین که به مردم شهرها نوشته بود را برای بچهها خواند. صحبت از گلایه و تنها گذاشتن جبههها بود. وفقی هم شروع به صحبت کرد و گفت:
دشمن قصد دارد دوباره خرمشهر را بگیرد. باید بمانیم و تا آخرین فشنگی که داریم بجنگیم و اگر مهماتی برای ما باقی نماند باید با سنگ از شهر خرمشهر دفاع کنیم. از اینجا که میرویم امید برگشتن نداشته باشید.هرکس دل در گروی دنیا دارد همینجا میتواند برگردد. به خرمشهر که برویم دیگر امید برگشتی نباید داشت.
بچه ها می خندیدند و سر به سر همدیگر میگذاشتند. سربازهای واحد از مدت باقیمانده سربازیشان حرف میزدند و جلوی همدیگر به کمتر بودن مدت وظیفه خود پز میدادند. در چهره و سخنان وفقی ناراحتی و نگرانی را میدیدم . شاید هم نگرانی خود را در چهره او تصور میکردم. بعضی از بچهها منجمله پاینده و سبزی به خط رفتند.
صبح 25 تیر با صدای نماز محمد مهدوی فر بیدار شدم. نماز شب میخواند و معلوم بود گریه میکند.
صبح سوره الرحمن را خواندیم و بعد صبحانه خوردیم. انگار این الرحمنهای آخر هم حال و هوای خاصی دارد.
بعد از قرآن، بچهها از هر دری صحبت میکردند، از تیم ملی فوتبال، از جنگ، از استفتای امام که حضور در جبهه را برای همه واجب کرده بود. ...
درب اتوماتیک در چه جاهایی کاربرد دارد؟
1- درب اتوماتيك در مکان های خاص نظیر مکانهای نظامی یا دربهای اتوماتیک آزمایشگاهها و جاهایی که به امنیت بیشتری نیاز دارند کاربرد دارد.
2- درب شیشه ای اتوماتیک مکانهایی که میزان مصرف انرژی در آنها مهم است مانند دربهای اتوماتیک هتلها ، دربهای اتوماتیک فروشگاه ها
3- درب برقی مکان های رفاهی مانند درب پارکینگ منازل ، دربهای اتوماتیک بیمارستان ها
4- درب اتوماتیک مکان های بهداشتی مانند درب برقی آزمایشگاهها و درب برقی اتاق عمل
5- افزایش سرعت کار و جایگزین مناسب نیروی انسانی مانند درب اتوماتیک مکانهای صنعتی
[
لینک]
دومین خاطره ی من از28صفر برمیگرده به سالهای دور اون موقعها که آقابزرگم خدا بیامرز زنده بود.هر ساله28صفر گوسفند قربانی میکرد.سال آخر که بیمارستان بود مارو یادش بود.تماس گرفت:بابا براتون گوشت اوردن.هیچ وقت یادم نمیره.
خبر فوت منصورخان صحت ندارد
متاسفانه دقایقی قبل خبری از یک پایگاه خبری مبنی بر فوت منصور پورحیدری منتشر شد که یکی از دست اندرکاران بیمارستان این خبر را تکذیب کرد.
لیست دوم حقوقهای نجومی بیرون اومد با انکه خیلی سعی شده این لیست بیرون درز نکنه
ریس بیمارستان بقیته الله 380 میلیون
ریس بیمارستان امام خمینی425میلیون
ریس مترو تهران حومه 225 میلیون
ریس بیمارستان الزهرا 326میلیون
ریس بیمارستان شفا 189میلیون
ریس بیمارستان جم329میلیون
ریس بیمارستان میلاد 382میلیون
ریس بیمارستان الجواد 376میلیون
ریس شرکت پارس خودرو332میلیون
ریس شرکت سایپا دیزل462میلیون
ریس شرکت سایپا گستر 395میلیون
ریس شرکت مگا موتر 462میلیون ریس شرکت کویر تایر385میلیون
ریس شرکت یزد تایر294میلیون
ریس شرکت ایران تایر 195میلیون
ریس شرکت کرمان خودرو396میلیون
ریس دیوان محاسبات 436میلیون
ریس آمار ایران 263میلیون............دنیارو آب ببره ،ملت ایرانو خواب میبره.....
قابل توجه آقایون پوست کلفت که حقوق چند ده میلیونی میگیرند واما.... *****************
یاد شهید بابایی بخیر که طلاهای همسرش را فروخت و به افسران و سربازان متاهل داد و گفت : مایحتاج عمومی گران شده و حقوق شما کفاف خرج زندگی رو نمیده !!
یاد شهید رجبی بخیر که پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت
وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت کسی دیگر پرداخت میکند.
⚜یاد شهید بابایی بخیر که یکی از دوستانش تعریف میکرد که : دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده که معلوله ... شناختمش و رفتم جلو که ببینم چه خبره که فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره !!
⚜یاد شهید حسین خرازی بخیر که قمقمه آبش را در حالی که خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت که کامش از تشنگی به هم نچسبه !!
⚜یاد شهید مهدی باکری بخیر که انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر کار میکنه طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باکریه که صورتشو پوشونده کسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگه !!
?آره یاد خیلی شهدا به خیر که خیلی چیزها به ما یاد دادند که بدون چشم داشت و تلافی کمک کنیم و بفهمیم دیگران رو اگر کاری میکنیم فقط واسه رضای خدا باشه و هر چیزی رو به دید خودمون تفسیر نکنیم !!
برای رد شدن از سیم خاردار باید یه نفر روی سیم خاردار میخوابید تا بقیه از روش رد بشن(!!) داوطلب زیاد بود.
قرعه انداختند، افتاد بنام یک جوان زیبارو !! همه اعتراض کردند الا یک پیرمرد که گفت: چکار دارید بنامش افتاده دیگه ...
همه تودلشون گفتند : عجب پیرمرد سنگدلی !! دوباره قرعه انداختند، باز هم افتاد بنام همون جوون ...
جوان بدون درنگ خودش رو انداخت روی سیم خاردار
تو دل همه غوغائی شد ...!!
بچه ها گریان و با اکراه شروع کردند به رد شدن از روی بدن جوان ... همه رفتند الا همون پیرمرد ... گفتند چرا نمیای ؟؟
گفت : نه شما برید من باید بدن پسرم رو ببرم برای مادرش
آخه مادرش منتظره ... درود بر شهامت و غیرت آنان !!
نمیدونم الان برای رد شدن و رسیدن به عرش دنیا پاتون رو روی خون کدام شهید گذاشتید ؟؟!!
آنقدر انتشار بدین بزار بفهمند چه کسانی رفتند
تا امروز در آسایش، زندگی کنیم؟ ؟ ؟
به ملاقات پورحیدری بروید اما عکسهایتان را منتشر نکنید!
منصور پورحیدری پیشکسوت نامدار باشگاه استقلال که افتخارات زیادی را به همراه تیم ملی ایران و آبی های تهران کسب کرده چند صباحی است درگیری بیماری است و از هفته گذشته هم در بیمارستان بستری شده است.
آرزوی همه اهالی فوتبال این است که منصور پورحیدری هر چه سریعتر سلامتی کاملش را بازیابد و به استقلال بازگردد. با این حال این روزها ملاقات کننده های زیادی به دیدار وی می روند که اتفاق خوبی است، اتفاق بد اما این است که اکثر ملاقات کننده ها از این حضور عکس می گیرند و بدتر اینکه عکس را منتشر می کنند.
عکس گرفتن با منصور پورحیدری و انتشار آن در رسانه ها اتفاق مطلوبی نیست چرا که اولا زیبایی های ملاقات را کم می کند و ثانیا نمایش آن را بالا می برد. حتی اگر این عکس گرفتن و منتشر کردن را نمایشی شده هم ندانیم شاید بهتر باشد که عکس های بیمارستان منصورخان پورحیدری را نشر ندهیم و اجازه بدهیم که او شرایط بهتری پیدا کند و بعد چنین کنیم.
با سلام
اگر کسی رو میشناسین که به سرطان دچارمیباشدودرتامین هزینه دارویی خود مشکل داردلطف کنید ایشان را به همراه مدارک پزشکی و فاکتور خرید دارو به
من معرفی کنید۰
09133524201
دکتر مهدی سلیمان زاده
09131532968
دکتر عبدالله احتشام
09122313829
دکتر شریفی
09123042364
دکتر امير بهاري
پوروفسوربهروزعلی پور
09136605168
لطفا بامن تماس بگیرید
دکتر مجید پورمند
09188439439
دکترصادق رستمی
09178541244
دکتر رحمان رحمانی
09172211437
لطفا این پیام را در گروههای دیگر هم نشر دهید شاید همین الان کسی به خاطر مضیقه مالی با مرگ دست وپنجه نرم میکند.تشکر
دوستان عزیز بیمارستان تریتا واقع در تهران بزرگراه همت نرسیده به ازادگان دست راست روبروی دریاچه چیتگر یکی از پرفسورهای معروف دنیا جهت ویزیت بیماران سرطانی به صورت رایگان خدمات ارایه میدهند در صورتی که بیمار سرطانی میشناسید ممنون میشوم اطلاع رسانی کنید
پروفسورفیروزان
تلفن بيمارستان ٤٧٢٤١٠٠٠
ده دقیقه بزارین تو پستاتون شاید مشکل یه بنده خدایی حل شد.....این یه متن انسان دوستانه هست هر جا می تونید پخش کنید
بهمن گلبارنژاد دوچرخه سوار پارالمپیکی کشورمان به دلیل بروز سانحه در حین مسابقه و برهم خوردن تعادلش در شیب تند مسیر مسابقه پس از چند ساعت از انتقالش به بیمارستان دار فانی را وداع گفت.
اخذ نمایندگی فعال جهت عرضه انواع محصولات بوقلمون , شترمرغ , بلدرچین
گروه تجاری آریا پخش عرضه ران بوقلمون , شترمرغ , بلدرچین ب وکیوم , قطعه بندی , بسته بندی . عمده و جزئی . به تاریخ روز کشتارگاه . دارای نشان سلامت و مجوز رسمی حلال از وزارت بهداشت
قابل عرضه به مشتریان خانگی و فروشگاه ها و رستوران ها و تعاونی ها و تعاونی مصرف ادارات و بیمارستانها و تحویل به روز به شرکتها و هتلها می باشد
اکنون گروه تجاری آریا پخش ، ضمن عرضه مستقیم و با مجوزهای لازم به سراسر ایران ، از شهرستانها نیز نمایندگی پخش می پذیرد
لذا لطفا جهت اخذ نمایندگی با شماره زیر تماس بگیرید
گروه تجاری آریا پخش , پیشتاز در عرضه محصولات بوقلمون و شترمرغ و بلدرچین با بسته بندی دقیق و بهداشتی ، اقدام به واگذاری نمایندگی رسمی به تمامی متقاضیان واجد شرایط در سراسر کشور می نماید
لذا لطفا جهت اخذ نمایندگی و آشنایی با شرایط و توضیحات لازم با شماره زیر تماس حاصل فرمائید
مدیریت جناب آقای جعفری 09122167527 تلفن دفتر02155319016. سایت www.ariapakhsh.com
ایمیل ehsanjafari44@gmail.com
گروه تجاری آریا پخش محصولات خود را به سراسر تهر
[
لینک]
گروه تجاری آریا پخش ,توزیع کننده انواع محصولات بوقلمون , شترمرغ , بلدرچین
توزیع عمده بوقلمون ، شتر مرغ ، بلدرچین به شهر و استان تهران
به صورت وکیوم , قطعه بندی , بسته بندی . عمده و جزئی . به تاریخ روز کشتارگاه . دارای نشان سلامت و مجوز رسمی حلال از وزارت بهداشت
بوقلمون بصورت: قطعه بندی , بدون استخوان , پاکتی
بسته بندی در انواع مختلف: وکیوم متالایز , ظرف و فویل استریج , پاکت ته گرد
کارتنی . لطفا جهت استعلام قیمت با ما تماس بگیرید
مدیریت جناب آقای جعفری 09122167527 تلفن دفتر02155319016. سایت www.ariapakhsh.com
ایمیل ehsanjafari44@gmail.com
گروه تجاری آریا پخش عرضه ران بوقلمون بسته بندی به تاریخ روز کشتارگاه ,قابل عرضه به مشتریان خانگی و فروشگاه ها و رستوران ها و تعاونی ها و تعاونی مصرف ادارات و بیمارستانها می باشد
این مجموعه با کادر مجرب خود آماده ارائه خدمات به شما عزیزان می باشد استفاده از گوشت بوقلمون در خانواده به معنی بالا رفتن فرهنگ مصرف خانواده می باشد.
عرضه زنده و گوشت تازه بلدرچین ,کاملا طبیعی و بهداشتی , عرضه مستقیم گوشت بلدرچین . در حال حاضرعرضه بلدرچین دربسته ب
[
لینک]
خوش به سعادتش چه خوشبختن این ادما