roham
@f-fatemeh
بار آخرت باشه مسدود میکنی من رو
mahyar_a
زیبای غمگینم
دیرزمانیست نیستی این حوالی، این آدمها میگویند ندارمت،نیستی کنارم انگار این شهرِ خاکستری مرا نمیخواهد، نیستی کنارم بگو چگونه دلم تاب بیاورد اینهمه جای خالیت را؟ بگو چگونه دلم نگیرد برایت؟ بگو کدام عشق بعد از تو عشق است؟ بگو چکار کنم که هر لحظه این قلب دیووانه ام یادت نیاُفتد؟ تو بگو برایم،بگو دیگر سیاهی چشم چه کسی آنقدر دلبری میکند برایم؟ شدیم دیوانه ای در این حجم از نبودنت با لباس آبیای بیمارستانِ فراموشی که رو قلبو تنم سنگینی میکنه،هی میایم توی دل این شهر لعنتی دنبال نشونه هات میگردیم،رد خنده هاتو از تو سرم گرفتم بلکم پیدات کنیم بین این جمعیت آدم های رفته و برنگشته... نبودی هیچ جای جهان... دلبر زیبای بی انصافم... گم شده ام در جهان نبودنت، خسته ام؛ خیلی خسته... کاش بودی؛ تا خورشید تابانی شوم تا تنت را ببوسم، باد شوم نوازش کنم موهایت را، باران شوم روی صورت زیبایت ببارم، ماه شوم که تو هرشب یه دل سیر نگاهم کنی؛تا من گم شوم در آن زیباترین چشمهای غمگین جهان، تا گنجشک کوچکی شوم پشت پنجره ی اتاقت هر صبح صدایت کنم تا چشمانت را باز کنی به رویم، راستش من خسته شده ام از این همه رفت
سید ایلیا
به نیت شفای همه مریضهای کرونایی😷
که در بیمارستان بستری هستند
همه با هم بخوانیم:
یامَنِ اسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفاَّء🙏
🙏 آمین یا رب العالمین🙏
EDRIS
که خون دل از رنگ چشمام نخنده...
سید ایلیا
پیرمردی نارنجی پوش در حالی که کودک را در آغوش داشت با سرعت وارد بيمارستان شد و به پرستار گفت:خواهش می کنم به داد این بچه برسید. بچه ماشین بهش زد و فرار کرد. بلافاصله پرستار گفت: این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو پرداخت کنید.
پیرمرد: اما من پولی ندارم. پدر و مادر این بچه رو هم نمی شناسم. خواهش می کنم عملش کنید من هرجور شده پول رو تا شب براتون میارم. پس پرستار گفت با دکتری که قراره بچه رو عمل کنه صحبت کنید.
پيش دكتر رفت اما دکتر بدون اینکه به کودک نگاهی بیندازد گفت: این قانون بیمارستانه. باید پول قبل از عمل پرداخت بشه.
صبح روز بعد… همان دکتر سر مزار دختر کوچکش ماتش برده بود و به دیروزش می اندیشید.
خوب است کمے انسان باشیم.
افرین افری
عزیزم دورت بگردم ❤️ 😘 ❤️
خوب میکنی بشین بخون