عشقمی@ تو
همه جونمی تو
آسمون پُر ستارمی تو
مهربون خوش قلبمی تو
همیشه با خندهات
منو دیوونه می کنی تو
آخ, من بمیرم
برای اون قد و بالای تو
وقتی منو صدا می کنی
زندگیمُ رو به راه می کنی تو
آره تو بخند برام
که خندهات خوبه برام
یه وقت ولم نکنی
که بی تو یه بی نشونم
چقد خوشگله اون چشمات
من, مست و دیوونه اون چشماتم
آره تو بخند ای عشق ای عشق
همیشه با خندهات
منو دیوونه می کنی ای عشق ای عشق
همیشه منو با مهربونیات
شرمنده می کنی ای عشق ای عشق
آره همه جونمی تو
دوست دارم ای عشق ای عشق
یه بار چشام بسته بودم ولی هنوز نخوابیده بودم یه دست سنگینی افتاد رو سینه ام فکر کردم مامانمه بغلم کرده بعد یادم افتاد که مامان اون پایین خوابیده و من رختخوابم از همه دورتره
دستشم لمس کردم پر مو و دست مرد بود اومدم فرار کنم تا فشار بود به قفسه سینه ام وارد کرد و نمیشد داد هم بزنم 😑
و بیش از یک ماه من سینه پهلو و سرفه وحشتناک بودم
کلا اون اتاقمون مشکوک به موجودات ناز ماوراییه 😐
خواهم که در آغوش تو بیمار بمیرم
در چشم تو من زل زده بیدار بمیرم
در سردی شب های زمستان دیارم
با سرخی یک صورت تبدار بمیرم
از چشم شرر خیز توبسیار بگفتند
دانم که در این شعله گرفتار بمیرم
آن روز که در دامن گل روی تو دیدم
گفتم سر بر دامن گلدار بمیرم
آن روز چو برخیزم و مه روی تو بینم
هرچند کنی زنده دگر بار بمیرم
آخر در این غم کده یک میکده باز است
تا مست شوم یا از غم دلدار بمیرم
من هیچ راهی ندارم فقط باید قبول شم یا بمیرم
😐😐😐
نازی نازی نازی