اگر می توانستم
اگر داغ رسم قدیم شقایق نبود
اگر دفتر خاطرات طراوت پر از ردپای دقایق نبود
اگر ذهن آیینه خالی نبود
اگر عادت عابران بی خیالی نبود
اگر گوش سنگین این کوچه ها
فقط یک نفس می توانست
طنین عبوری نسیمانه را به خاطر سپارد
اگر آسمان می توانست ، یکریز
شبی چشمهای درشت تو را جای شبنم ببارد
اگر رد پای نگاه تو را باد و باران
از این کوچه ها آب و جارو نمی کرد
اگر قلک کودکی لحظه ها را پس انداز می کرد
اگر آسمان سفره هفت رنگ دلش را برای کسی باز می کرد
و می شد به رسم امانت
گلی را به دست زمین بسپریم
و از آسمان پس بگیریم
اگر خاک کافر نبود
و روی حقیقت نمی ریخت
اگر ساعت آسمان دور باطل نمی زد
اگر کوها کر نبودند
اگر آبها تر نبودند
اگر باد می ایستاد
اگر حرفهای دلم بی اگر بود
اگر فرصت چشم من بیشتر بود
اگر می توانستم از خاک یک دسته لبخند پرپر بچینم
تو را می توانستم ای دور از دور یک بار دیگر ببینم
دکتر قیصر امینپور
. علما و دانشمندان حقیقی نیز در برابر آزار و زورگویی آنان صبر پیشه میسازند [امّا] در مقابل، آنان بر این علمای بزرگوار [بهخاطر اینکه آنان را به حق وادار کرده و از باطل جلوگیری مینمایند] خرده میگیرند؛ در حالیکه علما، اگر فرد سرگردان گمراهی را ببینند ولی او را راهنمایی نکنند و یا او را مانند شخص مردهای یافته ولی او را زنده نکنند (منظور، مردن و زندهکردن قلب است)، خود را خیانتکار میشمارند. [آن دانشمندانی که به تحریف دین میپردازند و مردم را هدایت نمیکنند]، چه بدکاری انجام میدهند! زیرا خدای تبارکوتعالی از ایشان در کتاب خود پیمان محکم گرفته که مردم را به کار خوب و به آنچه به آنها امر شده، دعوت کنند و دیگران را از آنچه خود از آن نهی شدهاند، بازدارند و در نیکی و پرهیزگاری همکار و یاریرسان یکدیگر باشند و در گناهکاری و زورگویی کمک ندهند. پس این علماء همیشه با نادانان در کوشش و مبارزهاند؛ اگر علما، نادانان را پند دهند مردم جاهل میگویند: «سرکشی میکنند»؛ و اگر حقّی را که ادا نکردهاند، به یادشان آورده و آگاهشان سازند، میگویند: «با مردم مخالفت میکنند» و اگر از آنها کناره بگیرند میگویند: «علمای خود را از جماعت مسلمانان جدا کردهاند» و اگر علما به آنها بگویند دلیل خود را بر این سخن و این تهمتی که بر آنان میزنید بیاورید، میگویند: «آنها منافق شدند» و اگر علما پیروی آنها را کنند، میگویند: «آنان خدای عزّوجلّ را نافرمانی کردند» جاهلان بهخاطر آنچه نمیدانند هلاک شدند و نسبت به آنچه که [از کتاب خدا] میخوانند، نادانند. وقتی کسی از قرآن تعریف میکند، او را تصدیق میکنند و وقتی دیگری قرآن را تحریف میکند، او را انکار نمیکنند و در واقع با تکذیب همراهی میکنند. اینان همانند احبار (دانشمندان یهود) و رهبان (دانشمندان نصاری) هستند که رهبران هواپرستی و پیشوایان هلاکت و نابودیاند.