بگو بیرون بارون میاد یادم میوفتی
نیستم تو جمعتون یادم میوفتی
اون شبا رو یادت بیار که بد بود حالت
قول میدم یادت نیاد که چی میگفتی
اصلا میلرزه دلت واسم تنگ میشه دلت بازم
قلبت میزنه وقتی که میوفتی یادم
تو هم حالت میشه بد یا نه
زنگ بهت میشه زد یا نه
مگه خودت نمیگفتی با همه فرق دارم
از هر راهی برمنمیرسم به تو
من که هر ثانیه میخواستم خوبتو
ساحل شدم برات دریا نشد دلت
قید یه شهرو من زدم به خاطرت
بیزارم از شب و شهر
از شب و اشک
از این همه عکس
بیزارم از خنده ها
از این شبا از آدما
خاموش
شهر دلم
بارونیم
بی حوصلم
کاش بودی
تو جایه من
می فهمیدی
چی میکشم
شبای تو چجوری سر میشه
من که با گریه هام بیدارم
چقد از این بیداری بیزارم
من انقدر فکر تو بودم
که خندهامو یادم نیست
میگفتی با منی اما
الان هیشکی کنارم نیست
همین خوبه که هستی داری میخندی چشامو رو به سیاهیا میبندی
وقتی دارم میرم از دست لب درم تو واسه رابطمون داری میجنگی
بیا بغلم اقلا یه کم منو آرم کن مثه چتر روی شمع زیر بارون شو
نه نه نه ندیدم مثه تو زیبا عزیزم تو مال منی میدونی
جاتو به کسی نمیگم
شدی نفسم تموم دلگرمیم مثلا مثلا چی میشه برگردی
طرفم حداقل کم شه دلتنگیم بگیری بغلم
بیا بغلم اقلا یه کم منو آرم کن مثه چتر روی شمع زیر بارون شو
به
خداروشکر