یافتن پست: #اربابم

مونا یزدی
مونا یزدی


•|پرسشۍ بد نگران ڪرده
•|منِ مجنون را


‌•|اربعین ڪربُبلا♡
•|هڪ شده درتقدیرمـ؟


#‌دلتنگم‌یاایها‌الارباب




مونا یزدی
مونا یزدی
♥️∞

•|گـرتوگرفتارم ڪنـی
•|مـن باگـرفتارےخـوشم

•|داروےدردم گرتویـی
•|در،اوج بیمارےخـوشم{


ےدردم_دورت_بگردم



مونا یزدی
مونا یزدی



آدم وقـتے قصہ ے
تـورا شنیـد
آدم شـد
بایـدخودم را بہ
(ع)♡
بـرسانم

دلمـ میخـواهد
بشـوم

ےبمیرم_کہ_مایہ_ےننگم



مونا یزدی
مونا یزدی


•|لطفـےبنمـاڪہ
•|خاڪ پایـت گـردم

•|دامـن بِتڪان
•|ڪہ تاگـدایت گـردم

•|دلتنگـــ زیارت تـوام
•|اربابمـــ

•|مـن را بہ حـرم ببر
•|فـدایت گـردم


...




مونا یزدی
مونا یزدی
من زمین گیرم،گرفتارم
دعـایم ڪن حـسین‌

ازخـودم ولله بیزارم
دعایم ڪن حـسین

ناظر،من بودی و
من مُلتفت بـودم ولـے

بازهم آلوده رفتارم
دعـایم ڪن حـسین❥





از تبار ملکوت
از تبار ملکوت
هوایِ حسین،هوایِ حرم
هوایِ شب جمعه زد به سرم
روانه شدم به سویِ ضریح
بگیری اگر زیر بال و پرم

امشب اربابم
تا صبح بی خوابم
دیگر دریابم ، ثارالله ...

born78
born78
نوکران، در رمضان کرببلا می گیرند
من بی عرضه شکستم دل اربابم را...

صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِلله

اللّهم ارزُقْنا کربلا

born78
born78
چه حال و هوایی بود آنجا...
مخصوصا سه راهی شهادت در طلاییه که دل آدم را میبرد..!!!
و دیدن زائران پیاده در خیابان که راهی کربلای ارباب بودند دل آدم را میسوزاند,سخت آدم را یاد بی لیاقتیش می انداخت..!!!
بدتر از آن وقتی بود که خادمین هر روز عوض میشدند چون اربابم برایشان دعوت نامه فرستاده بود.
و چقدر واقعا آنجا با دل آدم بازی میشد.

هادی
هادی
هم مداح بود هم شاعر اهل بیت

می گفت:

« شرمنده ام که با سر وارد محشر شوم و اربابم بی سر وارد شود؟»

بعد شهادت وصیت نامه اش رو آوردند. نوشته بود قبرم رو توی کتابخونه مسجد المهدی کندم.

سراغ قبر که رفتند دیدند که برای هیکلش کوچیکه. وقتی جنازه ش اومد قبر اندازه اندازه بود، اندازه تن بی سرش.

هادی
هادی
چشما بی خوابه دل ها بی تابه ظرف اربابم بی آبه . . .
{-31-}

maede maz
maede maz
باز شدم هوایی جبهه.........{-31-}\ شلمچه داره بوی اربابمونو با شهدا

صفحات: 1 2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو