یافتن پست: #متوسلیان

مهاجر
مهاجر
یکی از رویاهای من امشب تحقق پیدا کرد
شیعیان ایرانی مستقیم یهودیان بی همه چیز رو زدن
دیدن و شنیدن وحشت و فرار یهودیان حرومی قلبمو آروم میکنه
مابایهودیا حساب های قدیمی داریم خیلی قدیمی
خون انبیا و امامان ما بر گردن اوناس
واقعه عاشورا به گردن اوناس
فلسطین که برا هفتاد هشتاد سال پیشه

WeT
WeT
حیف که یه عده سودجو قدر خون شما رو نفهمیدند ،،،

شهید حاج احمد متوسلیان و مهدی و حمید باکری


خانوم اِچ
خانوم اِچ
همتی = روحانی ۲ 😒😒😒
رای بیاره خودمو میکشم {-201-}

Marina
Marina
•🌱•

سی سال پیـش و ها و ها با نوای "ای مھدی صاحب زمان آماده ایم" پر کشیدند
و امروز و ها و ها با نوای "منم باید برم ؛ آره برم سرم بره" آسمانی شدند🕊

دیروز جاویدالاثر شد
و امروز برخی از ‌خانطومان مفقودالاثـر

نام آنها شد ‌دفاع‌مقدس•🕊•
ونام اینها شد ‌مدافع‌حرم•🌹•

آنها با نوای جان میگرفتند
و اینها با نوای و

آن روز درِ باغ شھادت را بستند
و اینها ناله‌کنان التماس کردند :
‌باغ‌شهادت‌را‌نبندید !

+و امروز نوای :
‌شام‌بلا‌شهید‌آوردند
گواهی بر ایـن مدعاست که
دعایشان بھ اجابت رسیده اسـت:)💔🕊

و اما ما...
گویی ما سھمی جـز آنها و اینها نداریم...


‌آقا فرمونـد :
دیــروز بـراۍ دروازه‌ای بھ آسمـان باز بود و امــروز معبری تنـگ...
گویا این معبر بازهـم درحال دروازه شدن اسـت!

پ.ن :
هنوز هم برای شھـید شدن فرصت هست
را باید صاف کرد... :)
🕊♥️

زهرا
زهرا
چون طولانی بود تو پست کامل نمیشه

میزارم دیدگاه :گل

مهندس حسین زاده
مهندس حسین زاده
بیانیه وزارت امور خارجه ایران:
حاج احمد متوسلیان زنده است

[لینک] [ لینک]




born78
born78
نماز صبح بود...
دیدن جوونی چفیه انداخته رو سرش داره میره سمت دستشویی!
بهش گفتن آهای رفیق،کجا میری،نوبت وایسا...گفت من با سرویس کاری ندارم میخوام دستشویی رو تمیز کنم!!
بهش گفتن عه زرنگی..ماهم بلدیما..
گفت نه، بلافاصله چفیه رو از سرش برداشتن
بود.
فرمانده لشگر محمد رسول الله
خواب مونده بود امشب رو،شستن دستشویی ها به تاخیر افتاده بود...
کارهرشبش بود،شستن سرویس های ..

maede maz
maede maz
حاج احمد متوسلیان میگفت:
من خیال میکردم خودم ادم جسوری هستم، اما حاج همت پاک روی دست ما زده.
روز تظاهرات در عربستان، او یک سری از این تصاویر کوچک برچسب دار حضرت امام را توی جیب داشداشه خودش گذاشته بود.
هرلحظه یکبار، کاغذ پشت یکی از انها رو جدا میکرد و در حالیکه برچسب را کف دستش مخفی کرده بود، به طرف ماموران پلیس صعودی میرفت. دست در گردن انها می انداخت و به بهانه معانقه، ان عکس را پشت کلاه کاسکت انها چسباند و مردم از این عمل او بسیار میخندیدند.

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو