#شهیدانه 🕊
ندای اذان ظهر بود توپ را روی زمین گذاشت.
رو به قبله ایستاد و بلندبلند اذان گفت.
در فضای دبیرستان صدایش پیچید.
بچه ها رفتند عده ای برای وضو و عده ای هم برای خانه.
اما او مشغول نماز شد،
همانجا داخل حیاط
بچه ها پشت سرش ایستادند جماعتی شد داخل حیاط همه به او اقتدا کردیم.
نماز که تمام شد برگشت به سمت من
دست داد
و گفت:
♥️...[ آقارضا رقابت وقتی زیباست که با رفاقت همراه باشه]...🎈
#ابراهیم_هادی 🌱