یک سال گذشت ...
یک سال پر از دردهایی که بی درمان تا ماند آبدیده شوم
پر از شب بیداری هایی که به صبح کشید تا به راز شب پی ببرم
پر از خواب های بی سرو ته که من در میانشان گم بودم
پر از فریادهایی که در گلو خفه ماند تا به گوش نامردی نرسد
پر از گریه هایی که به لبخند انجامید تا دشمنم بداند هنوز هم ایستاده ام
پر از شکست هایی که به تجربه انجامید
پر از آدم هایی که هر کدارم چیزی آوردند و بردند
حال من تبدیل شده ام به کوهی از درد و راز و فریاد و لبخند و تجربه و چیزهایی که آدم ها برایم آورده اند
حال من آماده ام برای شروعی دوباره دیگر نه دردهایم بی درمان میماند نه شب ها بیدار میمانم نه فریاد هایم به سکوت تبدیل میشود نه گریه هایم به لبخند نه میگذارم آدم ها چیزی ببرند
من ایستاده ام تا عوض شوم
#DkFTH
والله از نظر حرف زدن چرا..ولی بغل کردن..را نه..
میگند مرد گریه نمیکند
اشتیب گوفتن مردی ک گریه نکنه مرد نیس