عطی
ما به ندرت درباره آنچه كه داريم شكر گذاريم
درحاليكه پيوسته در حسرت چيزهايى هستيم كه نداريم
عطی
برﺍﯼ ﺁﺩﻣﻬﺎ خاﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ “خوب” ﺑﺴﺎﺯ
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ “ﺧﻮﺏ” ﺑﺎﺵ
ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻮﺩ گذاشتی و ﺭﻓﺘﯽ
ﺩﺭ گﻨﺞ ﻗﻠﺒشﺎﻥ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺎﺷﺪ
عطی
زندگی کن …
بخند
عاشق شو
زیرا نفرت، غم و اندوه
فقط علف های هرز باغ زندگی تو را آبیاری می کنند … !
عطی
خوشبختی همین در کنار هم بودنهاست
همین دوست داشتن هاست
” خوشبختی “
همین لحظه های ماست
همین ثانیه هایی ست
که در شتاب زندگی گمشان کردیم
عطی
قانون انتظار میگه منتظـر هر چی باشی وارد زندگیــت میشه
پس دائم با خودت تکرار کن
امـروز منتظـر عالیترین اتفاق ها هستم …
عطی
از دوست داشتنت برایم همین بس که فهمیدم معنای دوست داشتن را …
راستی “دوستی” چه قدر می ارزد ؟ قدر یک کوه طلا ؟ یا که سنگی سر راه ؟
چه تفاوت دارد ؟ کاش هر قدر که هست از ته دل باشد …
عطی
تو را در طبیعت بکر چون یاس
و در افکارم از احساس
در انزوای تنهایی بی حد
تو را در شبانه ی لبخند
تا صبح دور
و به اندازه ی یک جرعه خدا
دوستت می دارم
عطی
شب با تمام پیچیدگی اش
چه ساده آرامش می بخشد
کاش ما هم مثل شب باشیم
پیچیده ولی آرام بخش دلها
عطی
دوست داشتنم هنوز بوی باران و کاهگل می دهد
بوی مداد جویده شده ی کودکی ام
بوی گلبرگ های گل محمدی لای قرآن
من تو را به اندازه انگشتان دستم
دوست دارم
نه بیشتر نه کمتر …
عطی
بی خيال تمام دلواپسی هايمان به موسيقی دلنوازگوش کن فنجانت راسربکش چ وبگذار آنقدرحالمان خوب باشد که يادمان برود امروز چندشنبه است …
عطی
انسان خردمند
موفقیت را، ثروت قدرت و معروفیت نمیداند
چون می دانداین آرمانها زائیده ذهن اند
و ذهن همان نفس فانی ست
انسان خردمند بر مدارعشق است نه اقتدار
عطی
نوشته های روی شن
مهمان اولین موج دریا هستند
حكاكی های روی سنگ مهمان همیشگی تاریخند
اما دوستان خوب حك شدگان روی قلبند و ماندگارانی ابدی
عطی
کوی دلت کلبه ای از بهر دلم ساز
تا راه به سوی دل تو باز شود باز
آمد به لبم جان و نگاهی ننمودی
تا محو وجود تو شوم، برکشم آواز
عطی
بلافاصله پس از غروب
از وقتی که نوشتهای می آیی
هواپیماها در قلب من فرود میآیند …
عطی
خواهر یعنی یک لبخند واقعی گوشه لب ؛برای همیشه
خواهر یعنی: مهربون بودن
خواهر یعنی: درد دل خوب گوش دادن
خواهر یعنی: تو هر شرایطی کنارت بودن