یافتن پست: ...

خانوم میم
خانوم میم
🌱⁦❤️⁩

چو گفتمش ک دلم را نگاه دار چه گفت؟
ز دست بنده چ خیزد؟! خدا نگه دارد...

خانوم میم
خانوم میم
حالا باید تا سه بیدار بمونم :هعی

فاطمه
فاطمه
هم خوابم نمیاد.
هم سرفه دارم و اینا
هم بایکیت و آبجوش میخوام بخورم ، برا حالم بده. اما نمیتونم بگم نه بهش. {-118-}
هم ناراحتم چرا خوابم نمیاد. 🙂☹️

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
خدایا حال دلمونو تکونی بده ....
هم میبینی ...
هم میدونی ...
هم میتونی ...

✾࿐༅🍃❤️🍃༅࿐✾
:گودنایت

خانوم میم
خانوم میم
اینجانب ذوق زیادی دارم برای نمایشگاه فردا :فکر
حتی با اینکه پول ندارم کتابی بگیرم :فکر

خانوم اِچ
خانوم اِچ
بد ترین حال جهان را دارم...

حسام
حسام
امشب قراره یه خوابی ببینم میشه الان تعریفش کنم ..فردا وقت نمی کنم؟!

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

آنتونی برجس ۴۰ ساله بود که دکترها به وی گفتند یک سال دیگر بیشتر زنده نیست، زیرا توموری در مغز خود دارد.
وی بیشتر از خود نگران همسرش بود، که پس از وی چیزی برایش باقی نمی‌گذاشت.
آنتونی قبل از آن هرگز نویسنده‌ی حرفه‌ای نبود، اما در درون خود میل و کششی به داستان‌نویسی حس می‌کرد و می‌دانست که استعداد بالقوه‌ای در وی وجود دارد.
بنابراین تنها برای باقی گذاشتن حق‌الامتیاز نشر برای همسرش پشت میز تحریر نشست و شروع به تایپ کرد.
او حتی مطمئن نبود که آیا ناشری حاضر می‌شود داستان وی را چاپ کند یا نه؛ ولی می‌دانست که باید کاری انجام دهد.
در ژانویه ١٩٦۰ وی گفت: من فقط یک زمستان، بهار و تابستان دیگر را پشت سر خواهم گذاشت، و پاییز آینده همراه با برگ‌ریزان خواهم مرد.
در این یک سال، وی پنج داستان را به انتها رساند و یکی دیگر را تا نیمه نوشت.
بهره‌وری او در این یک سال برابر با بهره‌وری نصف عمر فورستر(رمان‌نویس معروف انگلیسی) و دوبرابر سلینجر(نویسنده‌ی معاصر آمریکایی) بود.
اما آنتونی برجس نمرد! وى ۷۶ سال عمر کرد و طی این سال‌ها ۷۰ کتاب نوشت!
مشهورترین کتاب وی پرتقال‌کوکی است.

هادی
هادی
چیزی نمونده امروز هم تموم بشه
روز بدی بود برام امروز

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)


🎥شنا کردن صدف‌ رو دیده بودید؟😄

حسام
حسام
گفت: هست را گر قدر ندانی می شود بود ... قدر هست ها را بدونید

قدر اهل درد صاحب درد می‌داند که چیست
مرد صاحب درد، درد مرد، می‌داند که چیست
هر زمان در مجمعی گردی چه دانی حال ما
حال تنها گرد، تنها گرد، می‌داند که چیست

فاطمه
فاطمه
آرزوهای کوچیکتونو بیاین بگین. :فکر
مثلا الان چی میخواین؟

بهار
بهار
اینکه دل بستم
به مهر عارضش
بد بود، بَد...

مهاجر
مهاجر
کتابخانه شخصی شیخ مهاجرالدین همدانی




فاطمه
فاطمه
그댈 사랑하는건
참 아픈일이야
비우지 못할 마음이란건
참 슬픈일이야

میگه که تو رو دوست داشتن خیلی دردناکه,
قلبی که نتونه خالی باشه از احساسات، خیلی ناراحت کننده ست. 🌱


دانلود موزیک



صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو