جوابش سرشیره این دیگه پرسیدن داره
خنگن هیچی بلد نیستن
درجواب :Barannnnnnnnnnجوابش سرشیره این دیگه پرسیدن داره
درجواب :shahin
من چون تخصصم ممه هست میگم سرشیر
میکنه حال منو داغون براش ،،،
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد دلشوره ما بود دلارام جهان شد در اول آسایشمان سقف فروریخت هنگام ثمر دادنمان بود خزان شد زخمی به گـِل کهنه ما کاشت خداوند اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد آنگاه همان زخم، همان کوره کوچک شد قله یک آه مسیر فوران شد باما که نمک گیر غزل بود چنین کرد با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد ما حسرت و دلتنگی و تنهایی عشقیم یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد [جان را به تمنای لبش بردم و نگرفت گفتم بستان بوسه بده گفت گران شد یک عمر به سودای لبش سوختم و آه روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد] یک حافظ کهنه،دوسه تا عطر،گل سر رفت وهمه دلخوشی ام این چمدان شد باهرکه نوشتیم چه ها کرد به ما گفت مصداق همان «وای به حال دگران» شد حامدعسکری
🥲