یافتن پست: #914

حضرت@دوست
حضرت@دوست
• می‌نویسم به روی دفتر خویش

آسمان همچو صفحه دل من
• روشن از جلوه‌های مهتابست

• امشب از خواب خوش گریزانم
• که خیال تو خوش‌تر از خوابست

• خیره بر سایه‌های وحشی بید
• می‌خزم در سکوت بستر خویش

• باز دنبال نغمه‌ای دلخواه
• می‌نهم سر بروی دفتر خویش

• تن صدها ترانه می‌رقصد
• در بلور ظریف آوایم

• لذتی ناشناس و رؤیا رنگ
• می‌دود همچو خون به رگ‌هایم


fatme
fatme

😂😂😂😂😂😂😂

حضرت@دوست
حضرت@دوست
غزل ناب

شکسته بغض غزل های ناب در چشمم
سکوت وسوسه جوی سراب در چشمم

که واژه های نگاهم دوباره لبریزند
دعای شوم تو شد مستجاب در چشمم

دلم به دام هوس های بد گرفتار است
چرا که آمده ای بی حجاب در چشمم

حریم لخت غزلهای چشم تو این بار
برای هر غزلی شد شراب در چشمم

که بوسه بوسه غزل را دوباره می سازم
نشسته قافیه هایی خراب در چشمم

نگاه سرد مرا باز هم تحمل کن
دوباره جای خودت را بیاب در چشمم

اگر کنار غزلهای من نمی خوابی
بیا برای همیشه بخواب در چشمم

صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو