یافتن پست: #462

حضرت@دوست
حضرت@دوست
ثُمَّ اَتَيْتُ نَحْوَ الْكِسآءِ، وَقُلْتُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبَتاهُ يا رَسُولَ
اللَّهِ، اَتَاْذَنُ لي اَن اَكُونَ مَعَكُمْ تَحْتَ الْكِسآءِ، قالَ وَعَلَيْكِ السَّلامُ يا بِنْتي وَيا بَضْعَتي قَدْ اَذِنْتُ لَكِ، فَدَخَلْتُ تَحْتَ الْكِسآءِ،


حضرت@دوست
حضرت@دوست
از دست بشد چون دل در طرهٔ او زد چنگ
غرقه زند از حیرت در هرچه بیابد دست


بهار نارنج
بهار نارنج


@goleyas
:D

حضرت@دوست
حضرت@دوست
پيش از اينت گر که در خود داشتم
هرکسی را تو نمی انگاشتم


حضرت@دوست
حضرت@دوست
در شبستان، زخمه های چنگ و رود ؟
اين فضای خالي و پروازها؟


حضرت@دوست
حضرت@دوست
گاهوار کودکان بيقرار
ای نفسهايت نسيم نيمخواب


fatme
fatme

آخی:|

حضرت@دوست
حضرت@دوست
آیینه در خاک

تا علی ماهش به سوی قبر بُرد
ماه، رخ از شرم، پشت ابر برد

صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو