یافتن پست: #236

حضرت@دوست
حضرت@دوست
در گلستان چشمم ز چه رو همیشه باز است؟

به امید آنکه شاید تو به چشم من درآیی

حضرت@دوست
حضرت@دوست
سر برگ گل ندارم، به چه رو روم به گلشن؟

که شنیده‌ام ز گلها همه بوی بی‌وفایی

حضرت@دوست
حضرت@دوست
به کدام مذهب است این؟ به کدام ملت است این؟

که کشند عاشقی را، که تو عاشقم چرایی؟

حضرت@دوست
حضرت@دوست
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند

که برون در چه کردی؟ که درون خانه آیی؟

حضرت@دوست
حضرت@دوست
به قمار خانه رفتم، همه پاکباز دیدم

چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی

حضرت@دوست
حضرت@دوست
در دیر می‌زدم من، که یکی ز در در آمد

که : درآ، درآ، عراقی، که تو خاص از آن مایی

حضرت@دوست
حضرت@دوست
؟

ز اشتیاق تو جانم به لب رسید، کجایی؟

چه باشد ار رخ خوبت بدین شکسته نمایی؟

حضرت@دوست
حضرت@دوست

نگفتیم که: بیایم، چو جان تو به لب آید؟

ز هجر جان من اینک به لب رسید کجایی؟

حضرت@دوست
حضرت@دوست
گذشت عمر و ندیدم جمال روی تو روزی

مرا چه‌ای؟ و ندانم که با کس دگر آیی؟

حضرت@دوست
حضرت@دوست
کجا نشان تو جویم؟ که در جهانت نیابم

چگونه روی تو بینم؟ که در زمانه نپایی

حضرت@دوست
حضرت@دوست
چه خوش بود که زمانی نظر کنی به دل من؟

دلم ز غم برهانی، مرا ز غم برهایی

حضرت@دوست
حضرت@دوست

مرا ز لطف خود، ای دوست، ناامید مگردان

کامیدوار به کوی تو آمدم به گدایی

حضرت@دوست
حضرت@دوست
فتاده‌ام چو عراقی، همیشه بر در وصلت

بود که این در بسته به لطف خود بگشایی؟

حضرت@دوست
حضرت@دوست
من آمدم یه صدتا پست بگذارم برم

حضرت@دوست
حضرت@دوست
بهار زندگی


شروع فصل بهار و بهار زندگی ام
نکوست سال من و کار و بار زندگی ام

دو دست گرم، دو حلقه، کنار سفره عشق
به ریل عقد نشسته قطار زندگی ام

سفید شد همه شعرهای رو سیه ام
تمام شد حذر و اعتذار زندگی ام

قرارمان شده یک جان، قرارمان شده عشق
و عشق، شعر خدا، اختیار زندگی ام

به پیش آینه میخوانمش به رسم کهن
به رسم حافظ و سعدی، نگار زندگی ام!

خطاب میکنمش: انتظار خاطر من!
خطاب میکندم: افتخار زندگی ام!

صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو