یافتن پست: #2
Tasnim
ما با پزشکا واس این دوس میشیم که بشینیم تو خونه مون براشون شرح حالمونو پیامک کنیم اونا نسخه مونو ثبت سیستمی کنن، ما بفرستیم یکی دارومونو بگیره
فقط بدیش اینه که بعضی داروها متخصص خودشو میخواد
که البته اگه شما بری متخصص هر مریضی رو گیر بیاری و باهاش رفیق بشی قضیه حله
فقط بدیش اینه که بعضی داروها متخصص خودشو میخواد
که البته اگه شما بری متخصص هر مریضی رو گیر بیاری و باهاش رفیق بشی قضیه حله
·
pedram
بعضی وقت ها به قیافه رفیقم نگاه میکنم و از این همه عبضیت تو این چهره مظلوم وا میمونم
)))
کدوم رفیقتونه؟؟
بعضی وقت ها به قیافه رفیقم نگاه میکنم و از این همه عبضیت تو این چهره مظلوم وا میمونم
)))کدوم رفیقتونه؟؟
من دیگه بات حرف...
حضرت@دوست
وتو
حق النقض
لكن بالنسبة لي، كل شيء في الحياة موجود في داخلي، في أحلامي، في أنفاسي.
ونبضي ينبض بإسمك
حق النقضلكن بالنسبة لي، كل شيء في الحياة موجود في داخلي، في أحلامي، في أنفاسي.
ونبضي ينبض بإسمك
?
منو جمع کن بین این آدمکا خسته شدم غصمو کم کن منو جمع کن اگه تو تاریکی موندم تو واسم شمعو روشن کن
دلم میخواد بیام پیشت تو بغلت آروم بگیرم دلم میخواد ستاره شم واسه عشقمون بمیرم
دلم میخواد بیام پیشت کنارت آروم بگیرم
اراده کن دلم که هیچ واسه تو من جونمو میدم اراده کن همه چرا خودم تکی برات میمیرم
اراده کن یه آسمون ستاره من برات میچینم
منو جمع کن بین این آدمکا خسته شدم غصمو کم کن منو جمع کن اگه تو تاریکی موندم تو واسم شمعو روشن کن
دلم میخواد بیام پیشت تو بغلت آروم بگیرم دلم میخواد ستاره شم واسه عشقمون بمیرم
دلم میخواد بیام پیشت کنارت آروم بگیرم
اراده کن دلم که هیچ واسه تو من جونمو میدم اراده کن همه چرا خودم تکی برات میمیرم
اراده کن یه آسمون ستاره من برات میچینم
.gif ":علی"){kind=icon}
حضرت@دوست
شاید از نگاهم نمی خواندید
قد لا أخبارك أما أشعر بي فولكان وجودك في القلب والفكر أعمق مما تظن
قد لا أخبارك أما أشعر بي فولكان وجودك في القلب والفكر أعمق مما تظن
♡✓
تنها زمانی یک نفر در دلمان می میرد
که تمامیتِ او را از ذهنمان خارج کنیم.
وقتی کسی را از ذهنمان بیرون می کنیم،
دیگر نباید کارها و اشتباهاتش را تشریح کنیم.
ناتوانی از همان جا آغاز می شود که
به دنبال چراهای اشتباهات او می گردیم ...
این کار ذهن را درگیر می کند
و خودش اثبات این مسئله است که:
هنوز او را از ذهن خود بیرون نکرده ایم!
زندگی، جنگ و دیگر هیچ
اوریانا فالاچی
که تمامیتِ او را از ذهنمان خارج کنیم.
وقتی کسی را از ذهنمان بیرون می کنیم،
دیگر نباید کارها و اشتباهاتش را تشریح کنیم.
ناتوانی از همان جا آغاز می شود که
به دنبال چراهای اشتباهات او می گردیم ...
این کار ذهن را درگیر می کند
و خودش اثبات این مسئله است که:
هنوز او را از ذهن خود بیرون نکرده ایم!
زندگی، جنگ و دیگر هیچ
اوریانا فالاچی
♡✓
روبروی دریا
بر روی نیمکتی چوبی
سرم را بر شانه‌ات نهادن
با صدای تو گوش دادن به شعر...
خواسته‌های کودکانه‌ای داشتم؛
مرا ببخش.
بر روی نیمکتی چوبی
سرم را بر شانه‌ات نهادن
با صدای تو گوش دادن به شعر...
خواسته‌های کودکانه‌ای داشتم؛
مرا ببخش.
اخه قول دادیم تا اخرین نفس تنات نزاریم
مردم بی لیاقت شدنا