یافتن پست: #کوتاه

ܝܿܝܸܩܙ
ܝܿܝܸܩܙ
[لینک]

@elham @i3ahar_sanjab @donyaa یاسم خودتون تگ کنید:دی

سید ایلیا
سید ایلیا
در عالمی زندگی می‌کنیم که انواع بی‌مهری‌ها، ظلم‌ها، جفاها، کوتاهی‌ها و تاریکی‌ها بر سر همهٔ ما فرود می‌آید.
کجا باید برویم؟
کجا فرار کنیم؟
برآمدن آفتاب وجودش نهایت آرزوی ماست

اَللّهُمَّ‌‌عَجِّل‌‌لِوَلیِّکَ‌الفَرَجَ‌‌وَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ

یاس
یاس
خبر کوتاه بود و هولناک
هنوز فرق
دوست پسر/دختر
جی اف بی اف
رل
پارتنر
زید
کراش
اکس و نکس نفهمیدم
که جدیدا با ولنتاینشون
کلمه کاپل هم دراومد
این دیگه جه کفت زهرماریه :وت

راستی
خونه تکونی هم اضافه کنید
ربط نداشت خواستم گداختگی پست بیشتر شه :وت

خانوم اِچ
خانوم اِچ
باز این زن عموعه پا گذاشت رو دم من
اخه زنننن تو کار و زندگی نداریییی

?
?
۲۸ ساعت تب و لرزم قطع نمیشه

Tasnim
Tasnim
خدا رو شکر چند دقیقه دیگه اذان میگه
نماز میخونیبم و از فکر و خیال و ناراحتی چند دقیقه ای نجات پیدا میکنیم
اونهایی که نماز و خدا رو ندارند بدبختی هاشونو به کی میگن؟

جانم❤
جانم❤
نه در نمازم کوتاهی می کنم،
نه در دوست داشتن تو...






شعر: برهان برزنجی
ترجمه: زانا کوردستانی...

رها
رها
تا مسواک میزنم، معده ی احمقم تازه میفهمه ک گشنه س :/

♡✓
♡✓
اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی.
و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد؛ و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد. 
و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی...

" ویکتور هوگو "

♡✓
♡✓
خدا به دادِ دلی برسه،
که چیزی رو آرزو می‌کنه که
قِسمتِش نیست!
بقول فریدون_مشیری:

"تو آرزویِ بلند و دستِ من کوتاه..."

♡✓
♡✓
عمر منست آنچه به دست تو در فراغ

چون شمع می گذارد و کوتاه می شود !



ماریا
ماریا
من پدرمو سه سال قبل از دست دادم
پدرم توی عملیات کربلای پنج اواخر دی ماه توی شلمچه جانباز شدن
تاوقتی پدرم زنده بودن، هرسال همون شب همگیمون میرفتیم دیدنش و خاطرات اون روزاشو برامون تعریف میکرد
امسال اما بخاطر بیماری مادرم، درگیر ایشون بودیم، یاد اون روزا نکردیم
چند روز قبل چند نفر در فواصل کوتاهی سفر راهیان نور که رفته بودن، برای دوتا از خواهرام گفته بودن یک نفر شبیه پدرتون اونجا دیدیم، از بس شبیه بوده که شک کردیم و رفتیم ازش پرسیدیم فامیلت چیه، اونم دقیقا فامیل پدر منو گفته
یکی از همین زائرا، حتی ازش عکس هم گرفته و آورده برامون...
خیییییلی برامون عجیب بود، چون عکسشم ما دیدیم ، واقعا شبیه پدرم بود
اصلا حال روحی هممونو دگرگون کرده این اتفاق

تحلیل ما از این اتفاق و تقارنش با روزای جانباری پدرم، اینه که پدرم میخواسته بهمون بگه هیچوقت یادتون نره من برای چی رفتم و جنگیدم، روزای سختی که گذروندم رو فراموش نکنید، مخصوصا روزایی که مجروح بودم...
خلاصه اینکه امسال، روز پدرمون بسیار متفاوت بود

خانوم میم
خانوم میم
اینجا داره برف میاد
راننده اسنپیه استین کوتاه پوشیده :|

یاس
یاس
مامانم ccu یه بند گریه می کنه که بچه هام کو پس
نمیزارن کسی اونجا باشه
:گگگ

رها
رها
صبحدم مرغ چمن با گل نوخواسته گفت🌱❤️
ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت... 🌱❤️
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی...🌱❤️
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت...❤️🌱
سخن عشق نه آنست که آید بزبان... 🌱❤️
ساقیا می ده و کوتاه کن این گفت و شنفت..🌱❤️







صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو