پروانه جان! پرواز کن... آشوب را با خود ببر
زجرِ کبودِ مردم مصلوب را با خود ببر
بخت سیاه عشق را ، شاید پَرِ تو وا کند
قفل زبان عاشق محجوب را با خود ببر
تا مصر فرجامِ خوشِ اقبال یوسف پر بزن
از راه کنعان می روی، یعقوب را با خود ببر
اینجا برای زندگی جای قشنگی نیست؛ نه..
تابآورانِ نامیِ مغلوب را با خود ببر
کافر شدیم و در پیِ دنياى بىپيغمبريم
دردآیههای تلخِ نامکتوب را با خود ببر
ما خرمنی از استخوان بر خاكِ بايِر ماندهايم
آفت به جان داریم؛ خرمنکوب را با خود ببر
رنگین کمان زنده شو در آسمان مردگان
حال و هوای شعرهای خوب را با خود ببر
الدُّنیا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ و جَنَّةُ الْکافِرِ. » دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است. بحار ج ٧۴ص١۵٩
قشنگ بود☺
مرسی