از فال من تا خواب چشمت ابری و رعد
کابوس من گرداب چشمات از این به بعد
دیوار درد بی پرده هر شب همخوابمه
حسی که برمیگرده هر شب تنها غمه
اون خاطرات تقویم ما شد از روزگار
هیچ وقت نگفتم اشتباه شد حتی یه بار
میلاد ما تو چشن بارون کی یادشه
کی باورش میشد برامون عادی بشه
کنار تو چه آرومم چه آرومی کنار من
تو چشمای تو آرومه چشای بی قراره من
تو میفهمی که خوشحالم تو میفهمی دلم تنگه
تو میدونی که خواب من کدوم شبهاست که بی رنگه
تو مثل آسمون ساده مثل پرواز آزادی مثل دلبستگی امنی مثل لبخند آبادی کنارتو چه آرومم چه آرومی کنار من
تو چشمای تو آروم چشمای بیقراره من
یه پروانه ام که توی باد میخوام تو دست تو جا شم
میخوام وقتی که دلگیرم تو آغوش خودت باشم
میخوام وقتی دلت تنگه غمت رو شونه هام باشه
اگه اشکی تو چشماته مسیرش گونه هام باشه
کسی جز تو نمیتونه منو عاشق کنه هم درد
کسی جز من نمیتونه تو رو عاشق کنه برگرد
[
لینک]
کی اندازه ی من تورو بلده؟
کی میدونه وقتی سر درد داری چی آرومت میکنه...؟
فقط من میــدونم که باید سرتو بزاری رویِ پای من و توو تاریکی چشماتُ ببندی تا من شقیقه هات رو ماساژ بدم...
کی اندازه ی من تو رو بلــده...؟
کی میدونه وقتی عصبانیی چی آرومت میکنه....؟
فقط من میدونم که باید دستتو بگیــرم وهیـچی نگم...سکوتِ مطلق....تا آروم بشی و توچشمام نگاه کنی و بگی"نداشتمت چه غلطی میکردم؟"
نه اصلا بزار یه جــورِ دیگه بپرسم
کــی اندازه یِ من بلده آروم کــردنتُ...؟
کی اندازه یِ من هوایِ دلتُ داره...؟
اندازه یِ من دوستت داره...
رگِ خوابِ دلت دستشه...؟
آخه من قربونِ اون عسلیایِ شیرینت برم
که داری تو دلت میگی"فقــط تـــو....
با خیال تو هنوزم ، مثل هر روز و همیشه
هر شب حافظه ی من پر تصویر تو میشه
با من غریبگی نکن ، با من که درگیر توام
چشماتو از من بر ندار ، من مات تصویر توام
چی شد
نمیدونم فقط رو زن داداچم حساسم
ای جان
والا