یافتن پست: #وجودم
هلیا
باز با بی حوصلگی به دنبال توام
در نبودت هر دم در پی حال توام
تصویرت در آینه وجودم مانده
فکر میکردم من بیچاره مال توام
بوی امیدی دگر نمیاید به هوش
در انتظار روز و ماه و سال توام
پر و بال من بیچاره ندارد ..
در نبودت هر دم در پی حال توام
تصویرت در آینه وجودم مانده
فکر میکردم من بیچاره مال توام
بوی امیدی دگر نمیاید به هوش
در انتظار روز و ماه و سال توام
پر و بال من بیچاره ندارد ..
حضرت@دوست
«کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ» انعام/12 و 52.
امروز داشتم به رحمانیت خدا فکر میکردم..
تو این فکر بودم خدا وند انقدر قادر ومهربان است نسبت به بنده هاش که نگو ........
من که با تمام وجودم رحمانیت .و رحمت وبرکت آنرا حس کردم و حس میکنم.......
به این نتیجه رسیدم خدا ابر رحمت را بالا سر همه بنده هاش میفرسته..
اینجا خود بنده است که با عمل وکردارش یا بهر بری بهینه از این رحمت الهی میکند......
یا با بی اعتمادی به رحمت الهی این ابر رحمت را با عمل نا پسندانه پراگنده میکند ......
امروز داشتم به رحمانیت خدا فکر میکردم..
تو این فکر بودم خدا وند انقدر قادر ومهربان است نسبت به بنده هاش که نگو ........
من که با تمام وجودم رحمانیت .و رحمت وبرکت آنرا حس کردم و حس میکنم.......
به این نتیجه رسیدم خدا ابر رحمت را بالا سر همه بنده هاش میفرسته..
اینجا خود بنده است که با عمل وکردارش یا بهر بری بهینه از این رحمت الهی میکند......
یا با بی اعتمادی به رحمت الهی این ابر رحمت را با عمل نا پسندانه پراگنده میکند ......
حضرت@دوست
حضرت عشق
باز حضورت عطراگین کرد تمام وجودم.......
وقتی میایی .
همراه نسیم. بوی خوش شگوفه های بهاری را می آورید .
و به این جان بی نفس نفس تازه می بخشی
باز حضورت عطراگین کرد تمام وجودم.......
وقتی میایی .
همراه نسیم. بوی خوش شگوفه های بهاری را می آورید .
و به این جان بی نفس نفس تازه می بخشی
حضرت@دوست
بیش از این سوی نگاهت نتوانم نگریست
اهتزاز ابدیت را یارای تماشایم نیست
کاش می گفتی چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
اهتزاز ابدیت را یارای تماشایم نیست
کاش می گفتی چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
حضرت@دوست
شراب شعر چشمان تو
من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد
همه اندیشه ام اندیشه فرداست
وجودم از تمنای تو سرشار است
زمان در بستر شب خواب و بیدار است
من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد
همه اندیشه ام اندیشه فرداست
وجودم از تمنای تو سرشار است
زمان در بستر شب خواب و بیدار است
Behnaz
پیش از این کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود از دم صبح ازل تا آخر شام ابد دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود وجودم امیرم :دل
@Ashkan_69
@Ashkan_69
