سکوت شب
فیلسوفی به رفتگر خیابانی گفت ؛
برای تو نگرانم . شغل کثیف و مشکلی داری .
رفتگر گفت :
متشکرم آقا . می توانم شغل شما را بپرسم ؟
فیلسوف به او پاسخ داد :
من ، افکار مردم را مطالعه می کنم . تمایلات و اعمالشان را .
سپس رفتگر در حالی که می رفت تا با جاروی خویش مشغول کار شود لبخندی
زد و گفت :
من هم برای تو نگرانم .
زیرا چندی است من نتیجه افکار و اعمال مردم را جارو زده و میدانم تمایلاتشان دور ریختنی و افکارشان، ظالمانه و اعمالشان کورکورانه است.
سکوت شب
من می بافم . . .
تو می بافی . . .
من برای تو کلاه تا سرت را گرم کنم . . .
تو برای من دروغ تا دلم را گرم کنی . . .
سکوت شب
بغض
دستِ منو بگیر، حالم جهنمه
از حسِ هر شبم، هر چی بگم کمه
بُغضم غرورمو یاری نمیکنه
این گریهها منو، کاری نمیکنه
هر شب دلم دریایِ آتیشه
از این بدتر مگه میشه
حالِ هیشکی تو دنیا
بدتر از حالِ من نیست
دردی رو زمین بدتر از همین
درد تنها شدن نیست
تو که تو همیشه خاطرههامی
تو که چه نباشی چه باشی باهامی
همهی وجودِ من آرومه با تو
واسهی یه لحظه عذابمو کم کن
اگه هنوز عاشقمی کمکم کن
نمیگیره هیچکس تو قلبم، جاتو
احسان خواجه امیری
سکوت شب
چه چیزدر این دنیـــــ ـا ...
غـــ ــریبانه ترازدخترکی استــــــــــــ
کـــه تنهایی اش را
بغل میکند!
می بوسد!
امــــــ ــا حاضرنیستــــــــــــ
دیگرکسی را دوستـــــــــــــ داشته باشد...!
سکوت شب
از یه جایی به بعد .....
مرض چک کردن موبایلت خوب میشه....
حتی یه وقتایی یادت میره گوشی داری
دیگه دلشوره نداری موبایلتو جا بذاری یا اس ام اس برات بیاد....
از یه جایی به بعد....
دیگه دوست نداری کسی رو تو خلوتت راه بدی
حتی..اگه تنهایی کلافه ات کرده باشه
الان دقیقا وایستادم تو همون لحظه از یه جایی به بعد!!!!
wolf
من امشب چه ستاره باشد
چه نباشد برایت
ستاره میچینم
تا شاید بتوانم
تو را به خوابم بیاورم...
wolf
ناگهان دلت چه تنگ می شود
براے کسی که از رگ گردن به تُــو نزدیکتر است
و کنارت نیست ...
چقد خوب جواب داد...احسنت...
اهووم