یافتن پست: #ن

Shamim
Shamim
"امـــروز"🍃
آنــقدر سـرگـرم🌷
دوست داشتن "زنــدگي" باش..

که هـــيچ فرصتی
برای "نــفرت" نداشته باشی
هر روز فرصتی تازه است🍃
تا "بـهتر از دیـروز" باشی....🌷


‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌




مُهاجِر
مُهاجِر
یه همسر که اینطوری پایه باشه 🫠🫠


마흐디에
마흐디에
این بچه ای که پروفایلمه، اینه
و ای کاش مال من بود:رفتن

خانوم اِچ
خانوم اِچ
تهران الان تو شخمی ترین هوای ممکنه😑داریم ذوب میشیم

reyhane
reyhane
الحُبّ دُعاء
وَ قَلبي بِالدُعاء یَرعاك...
«عشق، دعاست
و قلبم بوسیله دعا از تو مراقبت می‌کند...


دانلود ویدیو



reyhane
reyhane
"تنها عیب زن ها"

در داستان خلقت زن نقل شده است که،
خداوند می فرماید..
این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد..!!
فرشته پرسید: چه عیبی؟
خداوند فرمود:
"قدر خودش را نمی داند"
‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌

reyhane
reyhane
نیاز داریم به یک نفر که رفیق باشد، نه دوست! که «دوست» یارِ شادی و آسانی‌ست و «رفیق» شریک غم‌ها و بانیِ لبخندها … که فرق است میان رفیق و دوست و ما این‌روزها دلمان رفیق میخواهد،
نه دوست...!

reyhane
reyhane
باید مثل زمین صبور باشی،
صبر کن تا موسم شکفتن،
باید مثل زمین بود،
مثل زمین خوب.
اگر حوصله داشته باشی،دوباره همه چیز خوب می‌شود، حتی اگر صد بار هم شکست بخوری نباید مایوس شوی.
شکست و ناکامی هم برای خودش نوعی سعادت است...

마흐디에
마흐디에
کوتاه ترین دوره حاکمیت برای کدوم پادشاه ایرانه؟

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
مردی بودا را فحش داد، هیچ نگفت و آن ده ترک نمود. مرد را گفتند که دانی چه کس را فحش گفتی؟ گفت:ندانم. گفتند که بودا بود، عارفی بزرگ است. پس مرد بر زندگی اش بیمناک شد. در پی بودا رفت و روزی ديگر وی را یافت. بر پایش افتاد و آمرزش طلبید. گفت:“تو که هستی و چه می خواهی؟ طلب بخشش از چه روی است؟” گفت:“دیروز تو را فحش دادم، حال پشیمان هستم و طلب آمرزش دارم. ”
بودا گفت:از امروز بگو، من از روز قبل هیچ نمی دانم.

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
سلطان به وزیر گفت ۳ سوال میکنم فردا اگر جواب دادی هستی و گرنه عزل میشوی.
سوال اول: خدا چه میخورد؟
سوال دوم: خدا چه می پوشد؟
سوال سوم: خدا چه کار میکند؟
وزیر از اینکه جواب سوالها را نمیدانست ناراحت بود. غلامی فهمیده و زیرک داشت. وزیر به غلام گفت سلطان ۳سوال کرده اگر جواب ندهم برکنار میشوم. اینکه: خدا چه میخورد؟ چه می پوشد؟ چه کار میکند؟
غلام گفت؛ هر سه را میدانم اما دو جواب را الان میگویم و سومی را فردا...! اما خدا چه میخورد؟ خدا غم بنده هایش رامیخورد.
اینکه چه میپوشد؟ خدا عیبهای بنده های خود را می پوشد.
اما پاسخ سوم را اجازه بدهید فردا بگویم.
فردا وزیر و غلام نزد سلطان رفتند. وزیر به دو سوال جواب داد، سلطان گفت درست است ولی بگو جوابها را خودت گفتی یا از کسی پرسیدی؟ وزیرگفت این غلام من انسان فهمیده ایست جوابها را او داد. گفت پس لباس وزارت را دربیاور و به این غلام بده، غلام هم لباس نوکری را درآورد و به وزیر داد.
بعد وزیر به غلام گفت جواب سوال سوم چه شد؟ غلام گفت: آیا هنوز نفهمیدی خدا چکار میکند؟! خدا در یک لحظه غلام را وزیر میکند و وزیر را غلام میکند.

یاس
یاس
جوری قلبم تیر می کشه
اکه مردم
هادی میدونه کی قاتلمه
نون هم ندارم -هادی-
دم مرگی هم فقر ول کن نی بیا :یاس

Aseman
Aseman
یاد بگیریم اون چیزی که هستیم باشیم نه اون چیزی که بقیه میخوان…√🤙😎

مُهاجِر
مُهاجِر
سزای کسی که منو ایگنور میکنه چیه؟..........

حسام
حسام
مدیون هستید اگه فکر کنید من عصبانیم و این حرفو می زنم چون دیگه فهمیدید به قول مدیر چقدر آدم خویشتن دالی هستم... پس در کمال آرامش و متانت می گم : یکی هست اینجا خیلی دوست دارم بهش بگم عمه و بعد... {-15-}

صفحات: 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو