"شاه شهر آشنا"
روح زیبایی به صد آرام و ناز
در وجود "نازنینی" جا گرفت
نازنین تا بر زمین پا بر نهاد
عشق در این خاکدان ماوا گرفت
آفرینش در هماندم سجده کرد
شد زمین و آسمان پر از شگفت
"عشق" بر پوشید ،"رخت آدمی"
جلوه کرد و باز جلوه در نهفت
عاشقانش جان و دل در باختند
خویش را در پای "او " انداختند
طوف کردند آن حریم پاک را
کعبه ای زنده ، ز نو ، بشناختند
گمرهان ، در گمرهی ها تاختند
خویش را بی جا بسی افراختند
باختند و باختند و " باختند "
"عشق" را دیدند و خود نشناختند
"نازنین" اما ز خوبان ، دلبری
در کمال "نازنینی " می نمود
گر چه بود از آسمان پر بلند
از تواضع خود زمینی می نمود
اهنگ فریاد زیر آب ، آهنگ اجازه ، آهنگ برادر جان ، آهنگ نازنین
همه رو گوش بدین 👌