یافتن پست: #عشرت

حضرت@دوست
حضرت@دوست
وقت گل آن به که به کوشیم
سخن اهل دل است این و به جان بنیوشیم
نیست در کس کرم و وقت طرب می‌گذرد
چاره آن است که سجاده به می بفروشیم
خوش هواییست فرح بخش خدایا بفرست
نازنینی که به رویش می گلگون نوشیم
ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است
چون از این غصه ننالیم و چرا نخروشیم
گل به جوش آمد و از می نزدیمش آبی
لاجرم ز آتش حرمان و هوس می‌جوشیم
می‌کشیم از قدح لاله شرابی موهوم
چشم بد دور که بی مطرب و می مدهوشیم
حافظ این حال عجب با که توان گفت که ما
بلبلانیم که در موسم گل خاموشیم

حضرت@دوست
حضرت@دوست
گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد

گفتا خموش حافظ، کاین غُصه هم سر آید

حضرت@دوست
حضرت@دوست
از شکست‌دل چه‌عشرتهاکه برهم خورد و رفت...........

حضرت@دوست
حضرت@دوست


تو سوز آه من ای مرغ شب چه میدانی؟
ندیده ای شب من تاب و تب چه میدانی؟

بمن گذار که لب بر لبش نهم ای جام
تو قدر بوسه آن نوش لب چه میدانی؟

چو شمع و گل شب و روزت به خنده می گذرد
تو گریه سحر و آه شب چه میدانی؟

بلای هجر ز هر درد جانگدازتر است
ندیده داغ جدایی تعب چه میدانی؟

رهی به محفل عشرت به نغمه لب مگشای
تو دل شکسته نوای طرب چه میدانی؟



حضرت@دوست
حضرت@دوست
ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی
مایه نقد بقا را که ضمان خواهد شد

0
0
@wolf هر جا ڪہ سفر ڪردم، تو همسفرم بودے
وز هر طرفے رفتم، تو راهبرم بودے

با هر ڪہ سخن گفتم، پاسخ ز تو بشنفتم
بر هر ڪہ نظر ڪردم، تو در نظرم بودے

هر شب ڪہ قمر تابيد، هر صبح ڪہ سر زد شمس
در گردش روز و شب، شمس و قمرم بودے

در صبحدم عشرت، هم دوش تو ميرفتم
در شامگہ ے غربت، بالين سرم بودے

چون طرح غزل ڪردم، بيت الغزلم گشتے
چون عرض هنر ڪردم، زيب هنرم بودے

آواز چو ميخواندم، سوز تو بہ سازم بود
پرواز چو ميڪردم، تو بال و پرم بودے

سید ایلیا
سید ایلیا
هر که غمت را خرید، عشرت عالم فروخت ، با خبران غمت بی خبر از عالمند

صفحات: 1 2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو